ارتباط کلامی مؤثر، مهارتی اساسی است که رشد شخصی و حرفهای را افزایش میدهد. این مهارت شما را قادر میسازد تا ایدهها و احساسات خود را به طور واضح و مؤثر بیان کنید. همچنین میتواند به تقویت روابط و همکاریهای قوی کمک کند که در داخل و خارج از محیط کار ضروری هستند.
بررسی تفاوت بین ارتباط کلامی و غیرکلامی میتواند به شما کمک کند تا ارتباط مؤثرتری برقرار کنید. همچنین آگاهی از انواع ارتباط کلامی مفید است تا بتوانید مهارتهای ارتباط کلامی خود را بهبود بخشید. با تسلط بر ارتباط کلامی، خود را توانمند میکنید تا با اعتماد به نفس در موقعیتهای اجتماعی و کاری حرکت کنید. در ادامه با مجله قهرمان همراه باشید.
ارتباط کلامی چیست؟
ارتباط کلامی، استفاده از کلمات گفتاری و نوشتاری برای انتقال پیام است. این شامل همه چیز، از نوسانات صدای شما گرفته تا نحوهی بیان جملات، میشود. ارتباط کلامی یک مهارت ضروری در محیط کار برای انتقال واضح ایدهها و همسو شدن با اهداف مشترک است.
اگرچه ارتباط کلامی معمولاً بر گفتار و گاهی زبان اشاره تمرکز دارد، اما با «ارتباط شفاهی» که معمولاً به ارتباط فقط گفتاری اشاره دارد، یکسان نیست. ارتباط کلامی همچنین میتواند شامل ارتباط کتبی مانند ایمیل، پیام متنی و نامه باشد.

انواع ارتباط کلامی
شما میتوانید از انواع مختلف ارتباط کلامی در موقعیتهای مختلف استفاده کنید تا پیامتان واضحتر منتقل شود. علاوه بر ارتباط کتبی، ارتباط کلامی به اشکال زیر نیز وجود دارد:
- ارتباط درون فردی :این نوع ارتباط به برقراری ارتباط با خود اشاره دارد. این ارتباط ممکن است شامل خودگویی کلامی ، یادآوری شنیداری یک خاطره یا خوداندیشی نوشتاری مانند نوشتن خاطرات باشد .
- ارتباط بین فردی :این ارتباط به تبادل ایدهها بین دو یا چند نفر اشاره دارد. ارتباط بین فردی ممکن است کلامی یا غیرکلامی باشد.
- ارتباط در گروههای کوچک: همانطور که از نامش پیداست، این نوع ارتباط زمانی اتفاق میافتد که شما همزمان با چندین نفر در یک محیط گروه کوچک صحبت میکنید. یک گروه زمانی کوچک در نظر گرفته میشود که هر فرد زمان زیادی برای تعامل در بحث داشته باشد. میتوانید هنگام پاسخ دادن به یک سوال در طول جلسه، از ارتباط کلامی در گروههای کوچک استفاده کنید.
- ارتباطات عمومی: این نوع ارتباط، تعداد زیادی از افراد را مخاطب قرار میدهد و معمولاً شامل یک سخنران و انواع «گیرندگان» یا شنوندگان است. نمونههایی از ارتباطات عمومی شامل سخنرانی یک شخصیت سیاسی یا شروع بحث توسط کسی در یک انجمن آنلاین عمومی است.
ارتباط کلامی در مقابل ارتباط غیرکلامی
ارتباط کلامی و غیرکلامی دو نوع اصلی ارتباط هستند، اما تفاوتهای کلیدی دارند. در حالی که ارتباط کلامی بر صدا و کلمات شما تمرکز دارد، ارتباط غیرکلامی به اشتراکگذاری پیامها بدون کلمات نوشتاری یا گفتاری اشاره دارد. این شامل ابزارهای ارتباطی مانند نحوه نشستن، حرکت کردن و نشان دادن احساسات میشود.
نمونههایی از ارتباط کلامی شامل موارد زیر است:
- سرعت گفتار، که به سرعت یا کندی صحبت کردن شما اشاره دارد
- ساختار جمله، که نحوهی چینش کلمات توسط شما است
- سخنرانی عمومی، که شامل ارائه یک سخنرانی به شیوهای ساختارمند است
- گویش یا زبانی که به آن صحبت میکنید
مهارتهای ارتباط کلامی در محیط کار
ارتباطات در محیط کار کلیدی است. مهارتهای ارتباطی قوی میتواند به بهبود هماهنگی تیم ، جلوگیری از درگیری در محل کار و ایجاد یک محیط کاری مثبت کمک کند.
مهارتهای عالی ارتباط شفاهی میتواند برای حرفه شما ارزشآفرین باشد، بهخصوص وقتی که صحبت از ارائههای باکیفیت، پاسخ به حالت تدافعی یا مقابلهها و ارائه بازخورد سازنده باشد. این مهارتها به شما کمک میکنند تا پیام خود را به وضوح دریافت کرده و گیرنده آن را به درستی تفسیر کند.
دوره های مرتبط
۱۲ مهارت ارتباط کلامی
تبدیل شدن به یک ارتباطدهنده خوب با تمرین و اراده شروع میشود. در اینجا چند استراتژی مؤثر برای بهبود مهارتهای ارتباطی شما آورده شده است.
۱. درک مخاطبان خود
هنگام تعیین بهترین روش برقراری ارتباط، در نظر گرفتن اینکه با چه کسی صحبت میکنید، مهم است. افراد ممکن است پیامها را به دلیل عواملی مانند پیشینه فرهنگی، سن، وضعیت اقتصادی-اجتماعی و سبکهای ارتباطی خود، متفاوت تفسیر کنند.
۲. مطالعهی اتاق
دانستن چگونگی خواندن فضای سخنرانی، یکی دیگر از اجزای ضروری برای درک مخاطبان شماست، زیرا نگرشها و واکنشهای افراد به سخنان شما ممکن است هنگام برقراری ارتباط تغییر کند.
برای مثال، اگر در حال ارائه یک سخنرانی کاری هستید و متوجه میشوید که برخی از افراد گیج به نظر میرسند، شاید زمان مناسبی باشد که مکث کنید و بپرسید آیا کسی سوالی دارد یا خیر. تنظیم ارتباط کلامی خود برای مطابقت با مخاطبتان مفید است تا مطمئن شوید که در یک راستا قرار دارید.
۳. دانستن آنچه میخواهید بگویید
همیشه ایده خوبی است که با آگاهی از پیامی که میخواهید منتقل کنید، وارد مکالمه شوید. نحوهی چینش کلمات شما مهم است و وقتی از قبل در مورد ایدههایتان فکر کردهاید، صحبت کردن واضح میتواند آسانتر باشد. این امر به ویژه زمانی اهمیت دارد که نگران چگونگی دریافت پیام خود هستید.
برای مثال، فرض کنید میخواهید درخواست افزایش حقوق کنید . ورود به مکالمه با دانستن اینکه چگونه میخواهید سوال را بپرسید، میتواند به کاهش اضطراب کمک کند و باعث شود با اعتماد به نفستر به نظر برسید.
۴. ساده و رک بودن
مهارتهای ارتباطی مؤثر اغلب مختصر و مفید هستند. ساده نگه داشتن پیام میتواند به جلوگیری از سوءتفاهم کمک کند.
برای مثال، اگر به یک کارمند جدید وظیفهای محول میکنید، جزئیات دقیق کار را توضیح دهید و یک تاریخ سررسید مشخص که شامل روز و ساعت باشد، ارائه دهید. اطلاعات بیشتری از آنچه نیاز دارند ارائه ندهید یا در مورد مسئولیتهای آینده صحبت نکنید . روی آنچه در آن لحظه مورد نیاز است تمرکز کنید.
۵. اجتناب از اصطلاحات تخصصی و اختصارات
بسیاری از صنایع کلمات و اختصارات خاص هر بخش را دارند که مرتباً مورد استفاده قرار میگیرند، اما این بدان معنا نیست که همه آنها را میفهمند. حتی اگر احساس میکنید مخاطب هدف شما باید این اصطلاحات را درک کند، همیشه این احتمال وجود دارد که با کسی صحبت کنید که ممکن است در مورد موضوع یا صنعت تازهکار باشد. بهتر است از شفافیت اطمینان حاصل کنید تا اینکه جایی برای ابهام باقی بگذارید.
۶. روی اعتماد به نفس خود کار کنید
اگر تا به حال کسی را در حال سخنرانی عصبی تماشا کرده باشید، میدانید که اضطراب او میتواند حواسپرتی ایجاد کند. ممکن است صدایش بلرزد، لکنت زبان داشته باشد یا از کلمات پرکننده زیادی استفاده کند. این نشانههای کلامی میتوانند توجه را از پیام اصلی منحرف کنند.
قبل از شروع یک ارائه یا تماس مهم فروش، مطمئن شوید که در مورد آنچه قرار است در مورد آن صحبت کنید، احساس اطمینان دارید . از خود بپرسید که آیا آماده هستید یا خیر. اگر آماده نیستید، سعی کنید لیستی از نکاتی که میخواهید پوشش دهید یا پاسخ به سؤالاتی که ممکن است از شما پرسیده شود، بنویسید.
این آمادگی میتواند به شما کمک کند اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید و اعتبار درک شده خود را افزایش دهید. اگر به آنچه میگویید اعتقاد داشته باشید، دیگران نیز احتمالاً آن را باور میکنند.
۷. گوش دادن فعال
شنیدن در مقابل گوش دادن دو عمل جداگانه هستند. گوش دادن فعال نوعی گوش دادن است که به شما کمک میکند پیام منتقل شده را درک و حفظ کنید. این یک مهارت گوش دادن است که توجه و مشارکت فعال را در اولویت قرار میدهد.
استفاده از تمرینهای گوش دادن فعال برای رشد مهارتهایتان میتواند با بهبود تمرکز و درک شما، به شما کمک کند تا به یک ارتباطدهنده بهتر تبدیل شوید. از آنجایی که هنگام مکالمه، احتمال بیشتری برای دریافت اطلاعات ضروری دارید، گوش دادن فعال میتواند به شما در آمادهسازی پاسخ مناسب نیز کمک کند.
۸. درخواست بازخورد از شنونده
بازخورد ارتباطی به پاسخی اشاره دارد که فرد هنگام رمزگشایی اطلاعات میدهد، که میتواند کلامی یا غیرکلامی باشد. هدف از بازخورد این است که به گوینده اطمینان دهید که حرفهای او را متوجه شدهاید.
بدون بازخورد مؤثر، احتمال بیشتری وجود دارد که کار تکراری انجام دهید یا انتظارات را اشتباه متوجه شوید. همچنین اگر در مورد مهلتهای تعیینشده شفاف نباشید، ممکن است در معرض خطر از دست دادن آنها باشید.
۹. پرسیدن سوال برای فهمیدن
به همین ترتیب، وقتی در حال مکالمه هستید، مهم است که در مورد چیزهایی که نمیفهمید سؤال بپرسید. این میتواند به شما کمک کند تا با انتظارات گوینده هماهنگ شوید.
برای مثال، اگر مدیر شما از شما بخواهد برای حل یک مشکل خاص با مشتری تماس بگیرید، یک سوال خوب میتواند این باشد که چگونه باید با او تماس بگیرید. به این ترتیب، میدانید که آیا این تماس باید از طریق ایمیل، تماس تلفنی یا گفتگوی حضوری باشد. این کار جای ابهام کمتری باقی میگذارد.
۱۰. خلاصه کردن
چه گوینده باشید و چه شنونده، یک راه خوب برای بهبود ارتباط، خلاصه کردن مکالمات در پایان بحثها است. این میتواند شامل تکرار موارد عملی یا به اشتراک گذاشتن برداشت شما از گفتگو باشد. این میتواند به همه افراد درگیر کمک کند تا با احساس اعتماد به نفس و بهرهوری جلسه را ترک کنند.
۱۱. اختتامیه
نحوهی پایان دادن به مکالمه یا ارائه، تأثیر زیادی بر نحوهی به خاطر سپردن پیام شما دارد. مهم است که مکالمه را خیلی ناگهانی تمام نکنید تا طرف مقابل فرصت داشته باشد اطلاعات را هضم کند. همچنین باید از نشانههای کلامی و غیرکلامی واضح برای نشان دادن پایان بحث استفاده کنید، مانند گفتن «خب، من باید بروم» و به تدریج تماس چشمی را کمتر کنید.
۱۲. تقویت
بعد از یک مکالمه، پیگیری میتواند انتظارات مربوط به مکالمه را به شخص (اشخاص) دیگر یادآوری کند. تمرین پیگیری میتواند به تقویت حافظه آنها کمک کند و بحث را تقویت کند و آن را در ذهنشان نگه دارد.
برای مثال، اگر یک تکلیف بزرگ را به همکارتان واگذار میکنید، شاید ارزشش را داشته باشد که چند روز بعد آن را بررسی کنید. از آنها بپرسید که تکلیف چگونه پیش میرود و آیا با چالشی مواجه شدهاند یا خیر، و در صورت نیاز از آنها حمایت کنید. این کار به تقویت بحث شما به گونهای کمک میکند که برای هر دو طرف مفید باشد.