جستجو
Close this search box.

چرا خود مدیریتی کلید موفقیت است و چگونه موفقیت خود را بهبود بخشید

7 مهارت برای افزایش توانایی های خود مدیریتی | فردی که مهارت های خود مدیریتی قوی دارد می داند که در موقعیت های مختلف چه باید بکند.
Facebook
Twitter
LinkedIn
Telegram
WhatsApp
Pinterest

فهرست مطالب

خود مدیریتی یک مهارت حیاتی در محل کار است. این مقاله از مجله قهرمان به بررسی تعریف خود مدیریتی و نکاتی برای بهبود مهارت های خود مدیریتی می پردازد.

خود مدیریتی چیست؟

خود مدیریتی توانایی ما برای مدیریت رفتارها، افکار و احساساتمان به شیوه ای آگاهانه و سازنده است.

فردی که مهارت های خود مدیریتی قوی دارد می داند که در موقعیت های مختلف چه باید بکند و چگونه رفتار کند. به عنوان مثال، آنها می دانند چگونه عصبانیت خود را کنترل کنند، زمانی که داور به ناعادلانه فرزندشان را در یک بازی کوچک لیگ فرا می خواند. آنها می دانند که چگونه هنگام کار از خانه از حواس پرتی جلوگیری کنند ، بنابراین می توانند تمرکز خود را حفظ کنند و سازنده بمانند. آنها می دانند که برای رسیدن به اهداف تناسب اندام خود باید چه کاری انجام دهند – و آنها را دنبال می کنند.

خود مدیریتی به این معنی است که مسئولیت شخصی خود را در جنبه های مختلف زندگی خود درک می کنید و آنچه را که برای انجام این مسئولیت نیاز دارید انجام می دهید.

 

خود مدیریتی و رابطه آن با هوش هیجانی

این تعریف خود مدیریتی ریشه در تئوری هوش هیجانی دارد، جایی که ممکن است از این قابلیت به عنوان خود تنظیمی نیز یاد شود. خودتنظیمی توسط ظرفیت ما برای خودآگاهی پشتیبانی می شود، که به ما کمک می کند تا به افکار، خواسته ها و احساسات خود دسترسی آگاهانه داشته باشیم. تنها زمانی که از این چیزها آگاه شدیم ، می‌توانیم شروع به کنترل و بیان مناسب آنها کنیم.

کسانی که خودآگاهی و خودتنظیمی به خوبی توسعه یافته اند، در موقعیت مناسبی برای توسعه مجموعه ای از مهارت های خود مدیریتی هستند که از آنها در سفرهای کاری و شخصی حمایت می کند.

 

چرا در یک سازمان بسیار مهم است؟

از منظر سازمانی، توانایی اعضای تیم برای خود مدیریتی برای عملکرد مؤثر سازمان حیاتی است. محیطی را تصور کنید که اکثریت افرادی که در آن کار می کنند قادر به انجام وظیفه، استراتژی و برنامه نیستند. این امر تکمیل پروژه ها را بسیار چالش برانگیز می کند.

وقتی در مورد توانمندسازی کارکنان در سراسر سازمان برای نوآوری بیشتر و کارآمدتر صحبت می کنیم، خود مدیریتی اهمیت بیشتری پیدا می کند . هنگامی که هر یک از اعضای تیم مسئولیت ها، اهداف و آنچه برای دستیابی به آنها نیاز است را درک کنند، می توانند تصمیمات بهتری بگیرند و سهم خود را برای دستیابی به اهداف تیم و سازمان انجام دهند . بخشی از خود مدیریتی مؤثر با توانمندسازی این است که کارکنان تصمیمات خوبی در مورد زمان جستجوی کمک یا ورودی اضافی بگیرند.

 

7 مهارت برای افزایش توانایی های خود مدیریتی

آیا تا به حال متوجه شده اید که تا دیر وقت بیدار می مانید تا یک قسمت دیگر از برنامه تلویزیونی مورد علاقه خود را تماشا کنید، حتی زمانی که می دانید روز کاری پرمشغله ای در پیش دارید؟ آیا تا به حال مهلتی را از دست داده اید زیرا یک پروژه بزرگ را برای مدت طولانی به تعویق انداخته اید؟ آیا تا به حال از یکی از گزارش های مستقیم خود به دلیل عدم تکمیل یک پروژه طبق راهنمایی خود ناامید شده اید؟

اینها همه نشانه هایی هستند که ممکن است نیاز داشته باشید روی قابلیت های خود مدیریتی خود کار کنید. خود مدیریتی را می توان با تسلط بر این مهارت های مرتبط آموخت و اصلاح کرد:

 

1- شفافیت نقش:

کسانی که نقش روشنی دارند می دانند وظایف ما چیست، کار ما برای چه کسانی اهمیت دارد و چگونه ما را می سنجند. ما همچنین می دانیم که برای انجام کار خود به چه کسانی وابسته هستیم. به طور خلاصه، ما درک خوبی از اینکه چگونه در سیستم قرار می گیریم و اینکه چگونه کارمان در خدمت سازمان است، داریم.

بیایید داستان ابراهیم را مثال بزنیم. ابراهیم مدیر محصول یک ارائه دهنده نرم افزار است. او می داند که کارش توسعه برنامه ها و استراتژی های محصول برای رفع نیازهای بازار است و محصولاتی که ایجاد می کند بر موفقیت تیم فروش تأثیر می گذارد. او همچنین می‌داند که تیمش محصولات را نمی‌سازد، بنابراین برای تبدیل الزامات عملکردی خود به محصولات به تیم توسعه وابسته است.

 

2- همسویی هدف:

موفقیت سازمانی متکی به همکاری اعضای تیم برای رسیدن به یک هدف مشترک است. برای اینکه این کار با تیمی از افراد خود مدیریت کار کند، هر یک از ما باید تصویر بزرگ را درک کرده و اهداف خود را با اهداف سازمان هماهنگ کنیم. این به ما این امکان را می دهد که در مسیر خود باقی بمانیم و آنچه را که برای آن کار می کنیم حفظ کنیم.

در مثال ما، ابراهیم با تیم اجرایی خود ارتباط برقرار می‌کند و می‌آموزد که استراتژی کلیدی برای سال انتقال «بازار بالا» به فضای سازمانی است و سرمایه‌گذاری سرمایه‌گذاری باید بر این قابلیت جدید متمرکز شود. سپس ابراهیم می‌داند که باید نیازهای منحصربه‌فرد آن بازار را درک کند و شروع به توسعه برنامه‌ای برای ایجاد قابلیت‌های جدید برای رفع آنها کند.

 

3- برنامه ریزی استراتژیک:

مهارت بعدی در این پیشرفت، برنامه ریزی استراتژیک، توانایی درک آنچه باید انجام دهیم تا از اهداف سازمان حمایت کنیم، است. ما نسبت به وضعیت مطلوب آینده به عقب کار می کنیم تا مشخص کنیم برای رسیدن به آنجا چه کاری باید انجام دهیم.

به عنوان مثال، ابراهیم برنامه‌هایی برای همکاری با بازاریابی برای راه‌اندازی گروه‌های تمرکز مشتری ایجاد می‌کند، منابع و مهارت‌های تیمش را برای تناسب ارزیابی می‌کند، و با معماران فنی درگیر می‌شود تا هرگونه محدودیت مقیاس‌پذیری در پلتفرم را درک کند.

 

4- تعیین اولویت:

اکنون که می دانیم چه کاری باید انجام دهیم، باید اولویت ها را تعیین کنیم تا بتوانیم به اهداف خود برسیم. این می‌تواند به ما کمک کند تا به مهم‌ترین وظایف و پروژه‌ها دست پیدا کنیم، حتی اگر دیگر خواسته‌ها در زمان ما ایجاد شود. در مثال ما، ابراهیم اولویت‌های خود را تعیین می‌کند و تصمیم می‌گیرد که برای سه ماه آینده هر هفته به یک روز نیاز دارد تا مرحله اول برنامه‌اش را پشت سر بگذارد. برای انجام این کار، او زمان را در تقویم خود برای کار روی این پروژه مسدود کرد و با برقراری ارتباط با سهامداران، پروژه‌های کمتر مهم را کنار زد.

 

5- خودآگاهی

توانایی دسترسی آگاهانه به افکار، خواسته ها و احساساتمان می تواند به ما کمک کند رفتارهایمان را کنترل کنیم. این، به نوبه خود، می تواند تأثیر مستقیمی بر عملکرد ما داشته باشد، و اینکه دیگران چگونه ما را درک می کنند. به عنوان مثال، هنگامی که ابراهیم برنامه خود را انجام می دهد، متوجه برخی از احساسات اضطرابی در بدن خود می شود و شب ها در حال نشخوار فکری می شود. او شروع به احساس ” وابستگی نفس ” خود به فرصت موفقیت در چشمان دیگران می کند و احساس نگرانی در مورد اینکه آیا او فرد مناسبی برای این پروژه است یا خیر.

 

6- تنظیم عاطفی:

خودآگاهی نسبت به احساساتمان پیش نیاز تنظیم آنهاست. برای مثال، اگر ما نتوانیم آن را به آگاهی خود برسانیم، ترس می‌تواند ناراحت‌کننده باشد و واکنش‌های جنگی یا فراری را برانگیزد. خودآگاهی ابراهیم به او این امکان را می دهد که ترس خود را از اینکه ممکن است فرد مناسبی برای انجام وظیفه نباشد درک کند. او می تواند با تفکر منطقی در مورد نقاط قوت خود و نحوه اعمال آنها در هر بخش بازار بر این احساسات غلبه کند. این به او این امکان را می دهد که دوباره روی کاری که به بهترین شکل انجام می دهد تمرکز کند و ناراحتی خود را برطرف کند.

 

7- خودمراقبتی:

تنها کسی که واقعاً می تواند مسئول مراقبت از ما باشد خودمان هستیم. شکوفایی به عنوان یک فرد با پرورش خودمان شروع می شود. بسیاری از ما باورهای ریشه‌ای داریم که خدمت به دیگران دعوت ماست، یا از خود گذشتگی نجیب است و فکر کردن به خود خودخواهی است. واقعیت این است که ما باید در بهترین حالت خود باشیم تا بهترین کار را انجام دهیم و اگر خودمراقبتی نکنیم ، شروع به از بین بردن ظرفیت خود برای مشارکت می کنیم. چند نفر از ما در محل کار خود با 80 ساعت کار در هفته به مدت چند هفته مواجه شده‌ایم، اما متوجه شده‌ایم که وضوح فکر و بهره‌وری ما رو به کاهش است؟

برای ابراهیم، ​​او قبلاً این کار را کرده بود. تکالیف کاری بزرگ قبلاً باعث ایجاد عدم تعادل در زندگی او شده بود، بنابراین او می دانست که باید با برنامه ریزی زمانی برای ورزش، ساختاری برای خود ایجاد کند و از تکنیک های اثبات شده برای او استفاده کند تا بتواند کارهای باز را در محل کار به ترتیب انجام دهد. برای دادن زمان به خانواده او «خودخواه» را جایگزین «خودخواه» کرد.

 

12 نکته برای تقویت مهارت ها

حتی کسانی که توانایی های خود مدیریتی قوی دارند، می توانند هرازگاهی دچار تزلزل شوند. شاید دیشب زیاد نخوابیدید و اجازه دادید احساساتتان در یک جلسه تیمی شما را تحت تأثیر قرار دهد. یا شاید آنقدر درگیر کارهای فوری شده اید که چیزهای واقعا مهم را از دست داده اید. برای بهترین ما اتفاق می افتد.

در اینجا چند راه وجود دارد که می توانید مهارت های خود را تقویت کنید و نحوه مدیریت خود را بهبود بخشید.

 

به وعده های خود عمل کنید

دو بخش برای عمل به وعده های شما وجود دارد. ابتدا کاری را که گفتید انجام دهید. این باعث ایجاد اعتماد با دیگران و درون خود می شود. دوم، مراقب باشید که به چه چیزی بله می گویید. وظیفه شما قهرمان شدن نیست. این است که روی نقش خود متمرکز بمانید و روی نقاط قوت خود کار کنید. مرزهای خود را بشناسید، اما همانطور که آنها را حفظ می کنید، شفقت به خرج دهید.

 

در سطح مناسبی از تعامل قرار بگیرید

مشارکت مناسب از جدول اجرایی تا مشارکت کنندگان فردی متفاوت است. پیوستاری از استراتژی تا اجرا وجود دارد که از «چرا» به «چی» به «چگونه» حرکت می‌کند. تمرکز خود را روی نقطه مناسب برای نقش خود نگه دارید. به عنوان مثال، به عنوان یک مدیر میانی، وظیفه شما این است که «چرا» استراتژی را به «چه» پروژه‌های محتاطانه تبدیل کنید. این وظیفه شما نیست که بفهمید چگونه آن پروژه ها را انجام دهید.

 

روی آنچه می توانید کنترل کنید تمرکز کنید

مهم نیست که برنامه‌ای که می‌زنیم چقدر خوب است، کنترل یا مسئولیتی در قبال هر چیزی که در اطرافمان می‌افتد نداریم. آنچه ما کنترل می کنیم این است که چگونه به تأثیر این شرایط واکنش نشان می دهیم. فرد کوفمن ، نویسنده کتاب کسب و کار آگاهانه ، دوست دارد بپرسد “چگونه قادر به پاسخگویی هستید؟” بهترین اقدامی که می توانید در حال حاضر انجام دهید چیست؟

 

بازیکن باش نه قربانی

اگر شروع کنید به چیزهایی مانند “این منصفانه نیست” یا “چرا آنها ضرب الاجل را رعایت نکردند؟” احتمالاً خود را قربانی می بینید. چگونه می توانید از یک قربانی به بازیکن دیگر بروید؟ یک بازیکن به جای اینکه توسط رویدادهای خارجی کنترل شود، با قصد کار می کند. آن‌ها اغلب می‌توانند با برانگیختن موضع مربیگری، خلاق بودن برای پیشنهاد راه‌حل‌ها یا به چالش کشیدن وضعیت موجود، به نحوی سازنده‌تر درگیر شوند.

 

بدانید که چه کسی هستید (و چه کسی نیستید)

فهرستی از نقاط قوت خود را در ذهن داشته باشید و همانطور که برای کار خود برنامه ریزی می کنید، کار متناسب با این نقاط قوت را به خود اختصاص دهید. نتیجه اینجا این است که شما همچنین می دانید در چه چیزی خوب نیستید، به این معنی که دیگران را پیدا کنید که خوب هستند. به عنوان مثال، من آگاهم که در نگاه کردن به الزامات جدید و ایجاد راه حل برای رفع آنها قوی هستم. من در تعمیر چیزهایی که از قبل استفاده می‌شوند ضعیف (و بی‌علاقه) هستم، بنابراین همیشه به دنبال یک مشکل‌ساز در اطرافم هستم.

 

اول چیزهای مهم

اگر برنامه خوبی داشته باشیم می دانیم که چه موارد مهمی باید انجام دهیم. ما همچنین می دانیم که خواسته ها / درخواست های زیادی برای زمان ما وجود خواهد داشت تا به دیگران کمک کنیم تا به اهداف خود برسند. ما باید ابتدا در تقویم خود زمانی را برای کار خود در نظر بگیریم، در حالی که هنوز زمان کافی برای حمایت از دیگران و هماهنگ ماندن با سازمان در نظر بگیریم. با انجام این کار، کنترل می‌کنید که کدام آیتم‌های دارای اولویت کمتر وقت شما را بگیرند.

 

جلسات با خودتان

زمانی را برای خود اختصاص دهید تا در برنامه بمانید. حداقل زمانی را برای یک جلسه هفتگی یک ساعته در نظر بگیرید که در آن پیشرفت‌ها، مشکلات فهرست‌نویسی، فرصت‌ها را مشاهده می‌کنید و برنامه‌های خود را برای هفته، ماه یا سه‌ماهه آینده به‌روزرسانی می‌کنید. اگر بردن محل کار به خانه مشکل ساز است، ممکن است این کار را هر روز انجام دهید تا از محل کار خارج شوید تا بدانید صبح کجا باید تحویل بگیرید.

 

خودتان را پرورش دهید.

اگر در بهترین حالت خود نباشید، نمی توانید بهترین کار را انجام دهید. بدانید که اگر خوب غذا بخورید، بر سلامت جسمانی تمرکز کنید و حداقل هفت ساعت بخوابید، بیشترین تاثیر را خواهید داشت.

 

استراحت کنید.

گرفتار شدن در کار بسیار آسان است و گره خوردن به میز کار معکوس است. استراحت دادن به زمان برای رهایی از استرس و شارژ مجدد اجازه می دهد . خلاق باشید: به ملاقات یک همکار بروید، کمی آب بخورید، برای پیاده روی در طبیعت بیرون بروید یا با همسرتان تماس بگیرید. فقط چند بار در روز چند دقیقه از محل کار دور شوید.

 

ذهن آگاهی را تمرین کنید.

عادت ذهن آگاهی و مدیتیشن را در روز خود وارد کنید . وقتی وارد حالت مدیتیشن می شویم، به اندازه خواب برای مغز و بدن ما مفید است. صرف 5 تا 10 دقیقه، چند بار در روز، می تواند انرژی جدیدی برای ما ایجاد کند.

 

از “طمع” بپرهیزید.

طمع به عنوان آرزوی داشتن یا داشتن چیزی تعریف می شود. وقتی این کار را انجام می‌دهیم، شادی خود را به نتایج آینده مرتبط می‌کنیم که می‌تواند باعث ایجاد احساس استرس در زمان حال در مورد دستیابی به آن نتایج شود. انرژی خود را در زمان حال حفظ کنید، زیرا بدانید که کار خوب اکنون به نتایج خوبی در آینده منجر می شود.

 

چندوظیفه ای نکنید

ایده چند کار به نوعی نشان افتخار داده شده است. واقعیت این است که ذهن انسان به این شکل کار نمی کند. ما برای انجام یک کار سیم کشی شده ایم و سپس وظایف را تغییر می دهیم. تغییر وظایف برای تمرکز مجدد نیاز به انرژی دارد، بنابراین هر چه بیشتر این کار را انجام دهیم زمان و انرژی بیشتری تلف می کنیم.

 

نظرات نهایی

خود مدیریتی یک مهارت حیاتی در محل کار است که همه ما می توانیم آن را ارتقا دهیم. بالاخره ما فقط انسان هستیم کمی وقت بگذارید و به این فکر کنید که از چه راه هایی در خود مدیریتی برتر هستید و در کجا ممکن است پیشرفت کنید.

در طول روز از افکار، خواسته ها و احساسات خود آگاه باشید و به مواردی که باید روی آنها کار کنید توجه داشته باشید. اذعان به نیاز به بهبود گام بزرگی در جهت دستیابی به آن است.

 

جدیدترین دوره ها​

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

توسعه فردی
دوره های توسعه فردی
کسب و کار
دوره های کسب و کار
روانشناسی
دوره های روانشناسی
مراقبه - یوگا
دوره های مدیتیشن
دوره های یوگا
زندگی نامه
لینکدونی
مطالب پر بازدید