من احساس شرم کرده ام. تو هم حسش کردی. این همان احساسی است که می خواهید خود را در یک توپ کوچک محکم بچسبانید، در گوشه ای تاریک غلت بزنید و ناپدید شوید.
شرم به نظر می رسد که شما کار بسیار بسیار اشتباهی انجام داده اید – آنقدر اشتباه که عزت نفس شما از بین می رود و خود را به شدت ناقص می بینید. شما پر از خود بیزاری و بی کفایتی هستید. با مجله قهرمان همراه باشید.
شرم چیست؟
شرم یک احساس دردناک و ناتوان کننده است که از ارزیابی منفی و بسیار انتقادی از خود ناشی می شود.
برخلاف احساس گناه که از اعمال فرد ناشی می شود، شرم ارزش اساسی شما را به عنوان یک شخص در بر می گیرد.
هنگامی که شخصی شرم عمیقی را تجربه می کند، می تواند سیستم عصبی سمپاتیک را تحریک کند که باعث واکنش جنگ / فرار / انجماد می شود.
شرم درونی که سالها باقی میماند، میتواند تصویر شما از خود و توانایی شما برای عملکرد در زندگی را تغییر دهد.
یا می تواند درست در زیر آگاهی هشیار شما تبخیر شود و تنها زمانی ایجاد شود که تحریک شود.
علائم رایج
اگر با شرم سمی زندگی می کنید، علائم زیر باید آشنا به نظر برسند:
- عزت نفس پایین و انتقاد دائم از خود
- احساس بی ارزشی مزمن
- خود خرابکاری
- خوشایند مردم مزمن و اجباری
- احساس گناه غیرمنطقی در مورد چیزهایی که در آن مقصر نیستید (یا به طور منحصربفردی چنین نیست)
- “اضطراب شرم” – ترس مزمن از شرمسار شدن یا قرار گرفتن در معرض شرم
- سوء ظن عمومی یا بی اعتمادی به دیگران
- تفکر مبتنی بر شرم و ناسالم
- شرم علاوه بر تقویت علائم ذکر شده در بالا، افکار ما را در مورد خود تغییر می دهد.
کسانی که با شرم دائمی زندگی می کنند ممکن است الگوهایی از تفکر منفی داشته باشند که احساسات شرم آور را تقویت می کند. این افکار ممکن است بر باورهایی مانند:
- من دوست داشتنی نیستم
- من زشتم
- من احمق هستم.
- من نمی توانم هیچ کاری را درست انجام دهم.
- من آدم بدی هستم.
- من لیاقت شاد بودن را ندارم
- از خودم متنفرم
- من هرگز کافی نخواهم بود
- یه مشکلی برام پیش اومده
چه چیزی باعث شرم سمی می شود؟
اگر یکی از والدین ما یا هر دوی ما شرمنده بودند، آن میراث دردناک را از طریق احساساتشان در مورد خودشان و رفتارشان با ما به ما منتقل می کردند.
کودکان به ویژه در برابر شرم آسیب پذیر هستند زیرا هویت خود را بر اساس واکنش والدین خود نسبت به آنها توسعه می دهند.
اگر در خانوادهای غفلتکننده، بدسرپرست، کنترلکننده یا ناکارآمد بزرگ شدهاید ، شرم نتیجه اجتنابناپذیر تجربیات دردناک شماست.
اگر با شما بدرفتاری شود یا نادیده گرفته شوید، چگونه ممکن است احساس شرم نکنید؟
در مورد علل شرمساری، در اینجا برخی از مقصران اصلی آورده شده است:
- سوء استفاده در دوران کودکی – فیزیکی و/یا احساسی
- والدینی که محبت را دریغ کردند
- احساس نامرئی یا بی اهمیت بودن در سنین پایین
- عدم تایید و انتقاد مداوم از سوی والدین، معلمان، روسا و غیره.
- تجارب آسیب زا مانند تجاوز جنسی، زنای با محارم و سایر اشکال تجاوز جنسی
اگر بزرگسالان مورد اعتماد یا والدین شما (یکی یا هر دو) نتوانند کنار شما باشند یا به شما عشق نشان دهند، مشکلی وجود دارد.
وقتی احساس کمبود، ناکافی بودن و دوست داشتنی نشدن می کنیم، شروع به این می کنیم که خودمان را اینگونه ببینیم.
با گذشت زمان، تجربیاتی که در دوران کودکی از آنها خجالت میکشیدیم، به محرکهای ناخودآگاه برای احساس و ابراز شرم در بزرگسالی تبدیل میشوند.
به عنوان مثال، اگر پسر کوچکی هستید که از گریه کردن یا حساسیت بیش از حد خجالت میکشید ، وقتی بزرگسالی گریه میکنید، عمیقاً احساس خجالت و تحقیر میکنید.
شما تمام تلاش خود را برای سرکوب احساساتی که ممکن است باعث گریه شما شود، انجام خواهید داد.
تفاوت بین شرم و گناه
ما اغلب شرم را با احساس گناه اشتباه می گیریم، اما آنها یکسان نیستند.
همانطور که برن براون نویسنده و سخنران شرم و آسیب پذیری می گوید: “تفاوت بین شرم و گناه تفاوت بین “من بد هستم” و “من کار بدی انجام دادم” است.
وقتی احساس گناه می کنید ، نسبت به کاری که انجام داده اید احساس بدی پیدا می کنید. وقتی احساس شرم می کنید، نسبت به نوع فردی که هستید احساس بدی پیدا می کنید.
این بدترین چیز نیست که از کاری که انجام دادید در مورد شخصیت شما شرمنده شوید. همه ما چیزهایی داریم که باید روی آنها کار کنیم.
اما وقتی شروع به گفتن موارد زیر به خود می کنید، شرم شما حالتی مسموم به خود گرفته است.
- کاری که من انجام داده ام – و آنچه هستم – نابخشودنی است.
- من آدم بدی هستم. این همان چیزی است که من هستم.
- اگر کسی مرا دوست دارد، حتماً مشکلی برای او وجود دارد.
- من معیوب هستم و نمی توانم آن را تعمیر کنم.
- کاری که من انجام داده ام (بیشتر) دلیلی بر این است که من یک هیولای بی روح هستم.
- من به تنهایی خوب نیستم، اما برای هیچ کس دیگری هم خوب نیستم.
- من به هر چیزی که دست می زنم مسموم می کنم.
- من زشتم و هیچ کس نمی تواند جذب من شود.
- من هیچ ایده خوبی ندارم فقط باید سکوت کنم
- من مهم نیستم اگر من بمیرم، هیچ کس متوجه یا اهمیت نمی دهد.
در مقالهای در وبسایت برنه براون، او احساس گناه را به عنوان چیزی توصیف میکند که وقتی کاری را که انجام دادهایم یا انجام ندادهایم را با ارزشهای عمیق خود مقایسه میکنیم و احساس ناراحتی روانی میکنیم.
این به خودی خود مضر نیست و حتی می تواند به رشد ما کمک کند.
از طرف دیگر، شرم مفید یا سالم نیست. وقتی کاری را که انجام دادهایم یا انجام ندادهایم، بهعنوان دلیلی بر این که ارزش عشق یا ارتباط را نداریم، استفاده میکنیم، احساس شرم میکنیم.
ما مکانیسمهای مقابلهای ناسالم را برای خفه کردن احساس شرم ایجاد میکنیم که همگی بر روابط نزدیک ما تأثیر منفی میگذارند.
خشم، گوشه گیری، سرزنش، تحقیر ، کنترل، کمال گرایی و خوشایند مردم همه راهبردهایی هستند که به طور موقت درد ناشی از احساس بی کفایتی و دوست نداشتن را کاهش می دهند.
13 استراتژی برای غلبه
1. دوران کودکی خود را مرور کنید.
هر چند این ممکن است دردناک باشد، مهم است که درک واقع بینانه داشته باشید که شرم تقصیر شما نیست.
شما اکنون یک بزرگسال هستید، با قضاوت و دیدگاه بزرگسالان.
به کودک کوچک و معصومی که بودید و چقدر در درک و پردازش انتظارات و رفتارهای آزاردهنده والدینتان ناتوان بودید، حتی رفتارهای خوش خیم که «خوش نیت» بودند، نگاه کنید.
شما به شدت به تایید و عشق بی قید و شرط آنها نیاز داشتید، و اگر این اتفاق نمی افتاد، احساس می کردید ارزش پذیرش و محبت کسی را ندارید.
تو مقصر نبودی هر زمان که احساس کردید شرم شما تحریک شده است، این را به خود یادآوری کنید.
سعی کنید منبع اصلی شرمندگی خود را پیدا کنید. درباره این تجربه توضیح دهید یا در مجله بنویسید و آن را از دیدگاه بزرگسالان مرور کنید.
چگونه این دیدگاه به شما کمک میکند تا تجربه را دوباره چارچوببندی کنید و بفهمید که تقصیر شما نبوده است؟
2. دوباره با فرزند درونی خود ارتباط برقرار کنید و دوباره او را تربیت کنید.
تا جایی که می توانید به لحظه ای از دوران کودکی خود فکر کنید که در آن احساس خوشبختی می کنید یا حداقل احساس آرامش و رضایت می کنید.
داشتی چیکار میکردی؟ چه چیزی امیدوار بودید که برای همیشه باقی بماند؟ کسی برای شما چه کرد که هرگز فراموش نخواهید کرد (به روشی خوب)؟ دوست داری یکی برایت چیکار میکرد؟
و اکنون چه کاری می توانید انجام دهید تا به فرزند درونی خود آنچه را که هنوز به آن نیاز دارد و از آن زمان تاکنون به دنبال آن بوده است بدهید؟
وقتی به گذشته نگاه می کنید، به یاد می آورید که در هر یک از موارد زیر آرامش یا شادی پیدا کرده اید؟
- طراحی، نقاشی یا رنگ آمیزی
- چیزها را جدا کنید تا در مورد آنها بیشتر بدانید
- شنا یا بازی در ساحل
- اوج گرفتن روی یک تاب
- پیاده روی طولانی
- به دنبال قورباغه، کرم شب تاب، لاک پشت و غیره هستید.
- مراقبت از باغ یا گلزار
- جمع آوری سنگ
- نوشتن داستان از خودتان
راه هایی برای انجام یک یا چند مورد از کارهایی که در آن زمان از آنها لذت می بردید پیدا کنید و مانند یک کودک از آنها لذت ببرید.
3. محرک های خود را بشناسید.
شروع به توجه کنید که چه چیزی باعث احساس شرم شما می شود. این ممکن است در ابتدا دشوار باشد زیرا ما اغلب احساسات خود را زیر لایههایی از رفتارهای مقابلهای دفن میکنیم.
بنابراین با رفتارها، نحوه واکنش شما به درد شروع کنید و سپس از خود بپرسید که چه اتفاقی افتاده است که شما را وادار به واکنش کرده است.
- آیا کسی چیزی گفته که شما را آسیب پذیر کند؟
- آیا به نوعی طرد شدید که شما را به یاد طرد شدن دوران کودکی بیاندازد؟
- آیا درگیر افکار حلقه ای در مورد رویدادی شده اید که احساس شرم آور است؟
هنگامی که بدانید چه چیزی شما را غافلگیر می کند و شما را در احساس شرم غرق می کند، می توانید شروع به مدیریت محرک ها کنید و پاسخ های سالم تری بیاموزید.
4. شفقت به خود را تمرین کنید.
وقتی احساس شرم می کنید، سخت است که نسبت به خودتان مهربان و محبت کنید. اما شما می توانید حتی قبل از اینکه واقعاً آن را احساس کنید، شفقت به خود را تمرین کنید.
با خودتان صحبت کنید و با همان مهربانی و محبتی که به یک دوست خوب یا یک کودک محبوب نشان می دهید با خودتان رفتار کنید. تا زمانی که شروع به تغییر افکار و احساسات خود نکنید، وانمود کنید که فردی عزیز و ارزشمند هستید.
محقق شفقت و روانشناس اجتماعی کریستین نف از دانشگاه تگزاس در آستین کشف کرد که شفقت به خود می تواند به عنوان پادزهری برای انتقاد از خود که همراه با شرم است عمل کند.
شفقت به خود باعث ترشح اکسی توسین می شود، هورمونی که احساس اعتماد، آرامش، امنیت، ثبات عاطفی و ارتباط را افزایش می دهد.
5. به خودگویی سمی و باورهای نادرست خود گوش دهید و اصلاح کنید.
هنگامی که افکار خود را شکست می دهید، لحظه ای فکر کنید که آیا چیزهایی که به خودتان می گویید واقعا درست هستند یا خیر.
از خود بپرسید که آیا صادقانه آنها را باور دارید یا فقط سعی می کنید خود را در برابر نفرت و طردی که از دیگران انتظار دارید سخت بگیرید.
اگر هیچ کس در زندگی شما را برای صحبت کردن در مورد سطل زباله فرا نخواند، باید بهتر بتوانید خودتان را در جریان کار قرار دهید و دوستی باشید که آرزو دارید – و دوستی که می خواهید برای دیگران باشید.
زیرا شما تنها کسی نیستید که با شرم زندگی می کنید.
با تهیه فهرستی از چیزهایی که معمولاً در شرایط خاص به خود می گویید، شروع کنید:
- وقتی انعکاس خود را می بینید
- وقتی اشتباه می کنی
- وقتی برای چیزی در محل کار از شما فراخوانی می شود
- وقتی یکی دیگر به شما توهین می کند
- وقتی احساس ضعف می کنی
- وقتی در حال تسلیم شدن به وسوسه ها هستید یا عادت های قدیمی خود را ترک می کنید
سپس تمرین کنید که به خودتان چیز دیگری بگویید. و مطمئن شوید که 100٪ درست است.
فقط آنچه را که شنیده اید یا آنچه را که همیشه به احتمال زیاد یا «به اندازه کافی درست» معتقد بوده اید، تکرار نکنید.
6. افکار خود را به چالش بکشید.
همانطور که قبلا ذکر شد، حلقه زدن افکار منفی اغلب محرکی برای احساسات شرم آور است. وقتی به طور ذهنی به مکالمات یا موقعیتهایی که احساس شرمندگی میکنید یا افکارتان مجموعهای از انتقاد از خود هستند، نگاه میکنید، فقط شرم خود را تقویت میکنید.
وظیفه شما تضعیف درک شرم بر شماست و می توانید با به چالش کشیدن افکارتان این کار را انجام دهید.
تفکر مبتنی بر شرم اغلب مبتنی بر پیشبینیهای وحشتناک، شک در توانایی شما برای کنار آمدن، تمرکز انتخابی بر جنبههای منفی رویدادها یا رفتار افراد دیگر، و ایدههای سفت و سخت درباره نحوه رفتار افراد است.
به جای اینکه همه چیزهایی را که ذهنتان به شما می گوید باور کنید، شواهدی برای خلاف آن پیدا کنید. بخشی از شما می دانید که فرد بد و بی لیاقتی نیستید و افکار شما حقیقت یا کل حقیقت نیستند.
وقتی افکار مبتنی بر شرم شما سعی می کنند ذهن شما را کنترل کنند، اجازه ندهید. با اصلاح افکار خود و تمرکز بر نکات مثبت، یک مبارزه ذهنی به راه بیندازید.
7. شرمنده دولایه نباشید.
هیچ کس احساس شرم را دوست ندارد و شرم احساسات ضعیف و نالایق را تقویت می کند. وقتی با شرم زندگی می کنیم، با احساس شرم از شرم بر درد خود می افزاییم.
خجالت می کشیم که آن آدم های مطمئن، مثبت و شادی نیستیم که می خواهیم باشیم.
به خود این اجازه را بدهید که بپذیرید وقتی آن را احساس می کنید احساس شرم می کنید. با لگد زدن به خود به خاطر احساساتتان درد بیشتری ایجاد نکنید.
همه ما گاهی آسیبپذیری و شرم را تجربه میکنیم، و با پذیرش اینکه میتوانید مبارزه با شرم را متوقف کنید، میتوانید شروع به درمان علت اصلی آن کنید.
8. از تقویت کننده های شرم اجتناب کنید.
آیا هنوز افرادی در زندگی شما وجود دارند که شرم شما را تقویت کنند؟ ممکن است این والدین شما باشند که به گفتن و انجام کارهایی برای کنترل، تحقیر یا آزار شما ادامه می دهند.
گاهی اوقات شرم ما را به سمت رابطه با افرادی سوق می دهد که پویایی هایی را که در دوران کودکی تجربه کرده ایم تکرار می کنند.
همسران یا شرکای ما و حتی برخی از دوستان ممکن است ناخودآگاه یا آگاهانه احساس شرم ما را تقویت کنند.
شما یک انتخاب دارید که در روابطی باشید که از نظر عاطفی سالم هستند.
می توانید از افراد نابالغ و ناکارآمد دوری کنید و به جای آن انتخاب کنید که اطراف خود را با افراد حمایت کننده، درک کننده و دوست داشتنی احاطه کنید.
اگر با کسی ازدواج کرده اید که شرم شما را تحریک می کند، با هم به مشاوره بروید تا شریک زندگی تان بهتر بتواند سابقه شرم شما را درک کند و بتوانید برای محافظت از خود مرزهایی ایجاد کنید.
رها کردن روابط، حتی اگر مضر باشد، دردناک است، اما اگر کسی در زندگی شما از شرم شما استفاده میکند تا شما را دستکاری کند یا به شما آسیب برساند، اگر میخواهید از چرخه شرمندگی فرار کنید، باید خداحافظی کنید.
9. تنش را در بدن خود رها کنید.
چندین راه برای انجام این کار وجود دارد، اما در اینجا چند مورد وجود دارد که ممکن است بخواهید امتحان کنید:
- ماساژ بگیرید.
- گرما را روی عضلات منقبض بمالید (بالش ماساژ گرم، دوش آب گرم و غیره)
- مدت طولانی در حمام نمک اپسوم خیس بخورید
- به عضلات خود کشش ملایم بدهید.
- کمی یوگا را امتحان کنید.
- یک نوشیدنی طولانی و گوارا از آب مصرف کنید.
- با سرعتی راحت قدم بزنید.
- چند شمع روشن کنید و با یک لیوان (یا لیوان) چیزی آرامش بخش استراحت کنید.
- آن را بنویس
- بخند
- وقت خود را با حیوان خانگی خود بگذرانید.
- به موسیقی آرامش بخش گوش دهید و فقط نفس بکشید.
وقتی از نظر جسمی آرام هستید، احساس آرامش ذهنی و عاطفی بسیار آسانتر میشود – که تبادل گفتوگوی منفی با خود را با جملات تاکیدی صادقانه و شفابخش آسانتر میکند.
10. به خود اجازه دهید آسیب پذیر باشید و نتیجه را به خطر بیندازید.
همانطور که برنه براون در سخنرانی خود در TED گفت : “آسیب پذیری زادگاه نوآوری، خلاقیت و تغییر است.”
شرم سمی شما را در یک مارپیچ شرم ریسک گریز نگه می دارد – از ترس از دست دادن راحتی کمی که دارید.
تا زمانی که نتوانید امکان زندگی بهتر و روابط بهتر را ببینید یا به آن باور داشته باشید، کاشت پاهای خود و چسبیدن به شنل نامرئی خود بسیار ایمن تر است.
اما رهایی از این امر و رشد فراتر از باورهای قدیمی و خود محدود کننده امکان پذیر است . به آنچه تاکنون جان سالم به در برده اید فکر کنید و به خود یادآوری کنید: “هر اتفاقی بیفتد، من نیز از آن جان سالم به در خواهم برد.”
شما بیشتر از زنده ماندن انجام خواهید داد.
فقط انجام جهش همه چیز را در شما تغییر می دهد. چرخ های دگرگونی را به حرکت در می آورد. و چشمان شما را به احتمالات دیگر باز می کند.
اجازه دادن به خود برای آسیب پذیر بودن، شجاعت می خواهد، و حتی اگر در صورت شما منفجر شود، تازه یاد گرفته اید که شجاعت پذیرش این خطر و انعطاف پذیری برای زنده ماندن از نتیجه را دارید، هر چند که این کار دردناک باشد.
و فقط دانستن این موضوع، چنگال شرم را از بین می برد.
11. محبت و مهربانی را بپذیرید.
احساس بی لیاقتی همراه با شرم، پذیرش محبت و مهربانی دیگران را بسیار دشوار می کند.
در واقع، حتی ممکن است به افرادی که با شما مهربان هستند اعتماد نکنید، زیرا آنها نمی توانند تشخیص دهند که شما واقعاً «بد» و نالایق هستید. شما احساس می کنید شارلاتانی هستید که خوبی دیگران را می پذیرد.
من مطمئن هستم که شما می توانید ناکارآمدی را در این واکنش به رفتار محبت آمیز دیگران ببینید، اما باید روش جدیدی برای پاسخ دادن به خود بیاموزید.
وقتی کسی با شما مهربان است، با رد محبت او از عمل او کم نکنید.
پذیرفتن آن را آشکارا و با سپاسگزاری تمرین کنید. تعریف و تمجیدها را بدون انحراف یا کم کردن آنها بپذیرید.
به خود اجازه دهید به قضاوت خوب کسی که خوبی های شما را می بیند اعتماد کنید.
این امر مستلزم تمرین آگاهانه و هماهنگ است، اما با گذشت زمان لذت بردن از مهربانی و قدردانی از سوی دیگران طبیعی تر و لذت بخش تر خواهد بود.
12. بخشش را تمرین کنید.
ممکن است واقعاً برای هیچ چیز نیازی به بخشش نداشته باشید، اما احتمالاً احساس می کنید که دارید. شما خواهان تبرئه برای همه «بدی»هایی هستید که شما را پوشانده است.
شما می خواهید تمام احساسات شرم آور از بین برود تا در نهایت بتوانید احساس خوبی نسبت به خودتان داشته باشید و از زندگی خود لذت ببرید.
تنها کسی که واقعاً می تواند این عفو را ارائه دهد، شما هستید. شما نگهبانی هستید که کلید زندان داخلی خود را در دست دارید.
هر نقصی که ممکن است در خود احساس کنید، چرا فقط به خودتان یک پاس ندهید؟ همه افراد روی کره زمین ناقص هستند و اشتباهاتی مرتکب شده اند.
همه ما می خواهیم و مستحق بخشش هستیم. این بخشی از شرایط انسان است که هرگز تغییر نخواهد کرد.
آیا می توانید بپذیرید که عیب داشتن قابل قبول است؟ آیا می توانید خود را به خاطر آن ببخشید؟ شما می توانید.
مشکلی نیست شما خوب هستید. شرم تان را در یک جعبه کوچک بگذارید و آن را در یک قفسه ذهنی در یک کمد قفل شده قرار دهید. میدانید که وجود دارد، و اگر باید هر از چند گاهی آن را مرور کنید، این کار را انجام دهید.
اما در غیر این صورت، آن را در قفسه بگذارید تا بتوانید زندگی خود را بگذرانید و خودتان را دوست داشته باشید. هیچ قانونی وجود ندارد که شما را ملزم کند آن را بررسی کنید و هر ساعت از روز آن را هم بزنید.
13. مدیتیشن را تمرین کنید.
تمرین مراقبه به شما کمک می کند افکار خود را با آگاهی بدون قضاوت مدیریت کنید. همانطور که روی تنفس خود تمرکز می کنید و به افکار خود توجه می کنید، آنها شروع به نگه داشتن قدرت کمتری روی شما می کنند.
متوجه میشوید که افکار صرفاً انرژی هستند – نه حقایقی که شخصیت شما یا شایستگی شما را مشخص میکنند. یکی از انواع مدیتیشن، به نام مدیتیشن محبت آمیز، می تواند به افراد بسیار خودانتقادگر کمک کند تا احساسات مثبت بیشتری را افزایش دهند و با دیگران ارتباط بیشتری برقرار کنند.
برای تمرین مراقبه محبت آمیز برای خود، با نشستن آرام روی یک صندلی یا کوسن شروع کنید. توجه خود را بر روی نفس های خود متمرکز کنید و به طور ذهنی هر دم و بازدم را دنبال کنید. پس از چند دقیقه، شروع به فکر کردن به این کلمات کنید:
- باشد که پر از مهربانی باشم
- باشد که در مهربانی محبت آمیز نگهداری شوم…
- باشد که احساس ارتباط و آرامش کنم…
- می توانم خودم را همانگونه که هستم بپذیرم…
- باشد که خوشحال باشم…
- می توانم لذت طبیعی زنده بودن را بدانم…
اگر با فکری حواستان پرت شد، فقط به آن توجه کنید و دوباره شروع کنید. این مدیتیشن را چندین بار تکرار کنید، سپس با تنفس متمرکزتر پایان دهید.
افکار نهایی
شرم چگونه به شما آسیب می رساند؟
شرم یک احساس خردکننده است. مهم نیست که چه کاری انجام داده اید تا سزاوار آن باشید، هیچ مقدار شرم باعث نمی شود احساس بهتری داشته باشید.
این فقط باعث ایجاد شرم بیشتر خواهد شد. با تمرین این استراتژی ها و تلاش برای بهبودی، چرخه شرم را کنار بگذارید.
اگر احساسات شرم آور شما ناتوان کننده هستند، ممکن است به حمایت یک درمانگر حرفه ای نیاز داشته باشید. اگر چنین است، در انجام این کار دریغ نکنید.
کار با یک مشاور یک گام مثبت و تأیید کننده زندگی است که شما را دوباره کنترل شادی و رفاه آینده خود را به دست می دهد.