یادگیری کنترل احساسات با کمی تمرین و حوصله امکان پذیر است. چرا نمی توانم احساساتم را کنترل کنم؟
هر زمان که شخصی قبل از اینکه فکر کند عمل کند، کنترل احساسات دشوار می‌شود. لحظات شاد، هیجان‌انگیز و عالی می‌توانند در تصمیم‌گیری اختلال ایجاد کنند، و همچنین احساسات منفی و تهاجمی مانند خشم، غم، عصبانیت، ناامیدی، تعصب و موارد دیگر می‌توانند در تصمیم‌گیری اختلال ایجاد کنند.
“کلید این است که احساسات خود را بپذیرید، اما همچنین دعوت به تفکر برای اینکه بخشی از فرآیند شما باشد. «با دلت برو اما سرت را با خودت ببر». با مجله قهرمان همراه باشید.
چرا نمیتوانیم احساساتمان را در دست بگیریم
کنترل احساسات به دلایل مختلفی می تواند چالش برانگیز باشد که بسیاری از آنها ریشه در زیست شناسی، روانشناسی و محیط اجتماعی ما دارند. در اینجا چند عامل کلیدی وجود دارد:
1. سیم کشی بیولوژیکی:
احساسات عمیقاً در ساختار و عملکرد مغز ما ریشه دارند. سیستم لیمبیک، که شامل آمیگدال است، نقش مهمی در پردازش احساسات دارد. این سیستم می‌تواند قبل از اینکه مغز منطقی (قشر جلوی مغز) فرصتی برای وزن کردن داشته باشد، واکنش‌های احساسی را تحریک کند و کنترل واکنش‌ها را در لحظه دشوار کند.
2. دیدگاه تکاملی:
احساسات به عنوان مکانیسم های بقا تکامل یافته اند. آنها به ما کمک می کنند تا به سرعت در برابر خطرات واکنش نشان دهیم، پیوندهای اجتماعی ایجاد کنیم و با دیگران ارتباط برقرار کنیم. این ماهیت ذاتی و غریزی احساسات می تواند تنظیم آنها را دشوار کند.
3. پاسخ های آموخته شده:
احساسات را می توان تحت تأثیر تجربیات گذشته و رفتارهای آموخته شده قرار داد. آسیب، تربیت و پیشینه فرهنگی می تواند نحوه واکنش ما را به موقعیت های خاص شکل دهد و تغییر این الگوهای ریشه ای را دشوار کند.
4. استرس و بیش از حد:
در شرایط استرس یا غرق شدن، مغز ممکن است به پاسخ های جنگ یا گریز برگردد که منجر به تشدید واکنش های عاطفی می شود. در چنین حالت هایی، توانایی کنترل احساسات کاهش می یابد.
5. سوگیری های شناختی:
تحریف های شناختی، مانند فاجعه سازی یا تفکر همه یا هیچ، می توانند پاسخ های عاطفی را تقویت کنند. این سوگیری‌ها می‌توانند قضاوت را مختل کنند و مدیریت احساسات ما را سخت‌تر کنند.
6. تأثیرات اجتماعی:
فشار همسالان، انتظارات اجتماعی و هنجارهای اجتماعی همگی می توانند بر تنظیم عاطفی تأثیر بگذارند. نیاز به انطباق یا پاسخ دادن به روش‌های خاصی می‌تواند منجر به واکنش‌های احساسی شود که خارج از کنترل ما هستند.
7. عدم آگاهی عاطفی:
گاهی ممکن است افراد ابزار یا آگاهی لازم برای تشخیص و پردازش موثر احساسات خود را نداشته باشند. هوش عاطفی و ذهن آگاهی را می توان در طول زمان توسعه داد، اما بدون این مهارت ها، مدیریت احساسات می تواند چالش برانگیز باشد.
8. عوامل بیوشیمیایی:
انتقال دهنده های عصبی و هورمون ها نیز نقش حیاتی در تنظیم احساسات دارند. عدم تعادل در مواد شیمیایی مانند سروتونین یا کورتیزول می تواند بر خلق و خو و ثبات عاطفی تأثیر بگذارد.
در حالی که ممکن است کنترل کامل احساسات دشوار باشد، اما یادگیری تکنیک‌های تنظیم هیجانی مانند ذهن آگاهی، راهبردهای شناختی-رفتاری و سایر رویکردهای درمانی ممکن است. اینها می توانند به افراد کمک کنند به روش های سالم تری به احساسات خود پاسخ دهند.
راهبردهای تنظیم عاطفی
در زیر راه هایی برای کمک به تنظیم احساسات شما آورده شده است.
با تسلط عاطفی خود در تماس باشید هوش هیجانی به توانایی درک و مدیریت احساسات خود و شناخت احساسات دیگران اشاره دارد. در حالی که عبارت هوش هیجانی معمولاً استفاده می شود.
«هوش حاکی از آن است که یا آن را دارید یا ندارید. تسلط چیزی است که با تمرین به دست می آورید، مانند یادگیری یک زبان جدید. احساسات نوعی «ارتباط» است که با ایده روان بودن نیز تطابق بیشتری دارد.
«احساسات ما طوری طراحی شده اند که به ما چیزی بگویند [و توجه ما را جلب کنند]، این وظیفه ماست که رمزگشایی کنیم. احساسات ما به ما نسبت به چیزی مهم، چیزی بالقوه تهدید کننده یا چیز جالب و هیجان انگیز هشدار می دهند. داتیلو توضیح می‌دهد که آنها لزوما «خوب» یا «بد» نیستند، اگرچه ما تمایل داریم به آنها اینگونه برچسب بزنیم.
وقتی احساسات خود را روان می‌کنید، کمتر گیج‌کننده و درک آنها دشوار می‌شود و شما یاد می‌گیرید که با آنها چه کار کنید.
توجه خود را به بیرون معطوف کنید
در حالی که احساسات واقعی هستند، ناملموس هستند. وقتی احساسات شدید هستند، روی چیزی ملموس و فیزیکی تمرکز کنید. او توصیه می‌کند دست‌هایتان را به آرامی روی هم فشار دهید یا دستتان را روی سینه‌تان بگذارید و نفس نفس زدن و ضربان قلب خود را احساس کنید. روشن کردن موسیقی یکی دیگر از ابزارهای نادیده گرفته شده و ساده برای تنظیم احساسات است.
“موسیقی می تواند نشاط بخش، انرژی بخش، آرام بخش و آرامش بخش باشد. این می‌تواند خلق و خوی شما را در یک لحظه تغییر دهد.
