مجله قهرمان

زندگی نامه دن لاک | زندگی یک کارآفرین

دن لاک یک انسان فوق العاده یا استعداد زاده نیست، او دقیقاً مانند من و شما است، یک مرد معمولی مانند بسیاری از ما با پیشینه ای فروتن. امروز او یک مولتی میلیونر و اینفلوئنسر اینترنتی است. در یک روز، شما نیز می توانید یک مولتی میلیونر یا موفق ترین افراد در جهان شوید. انتخاب با شماست! با مجله قهرمان همراه باشید.

 

زندگی یک کارآفرین

قبل از ورود به سفر دن لاک، ابتدا می‌توانیم ببینیم کجا ایستاده‌ایم. بسیاری از ما رویاهای کارآفرینی داریم و حتی ممکن است سخت برای رسیدن به آن تلاش کنیم. برای شگفتی آنها، موفقیت یک ستاره دور است. در مرحله شکست‌های مکرر و بدون حس کردن طعم موفقیت، بسیاری از سفر حماسی کارآفرینی خارج می‌شوند

اگر شما از این دسته افراد بودید، این اطلاعات به زندگی شما سوخت می‌دهد و امیدتان را باز می‌یابد و باعث می‌شود در حرکاتتان بهترین احساس را داشته باشید و در زندگی‌تان به موفقیت برسید. در اینجا، ما قصد داریم به تک تک نکات در مورد دن لاک بپردازیم. او قبل از تبدیل شدن به یک مولتی میلیونر مراحل مختلفی را پشت سر گذاشته است. ممکن است در هر یک از این سطوح با آنچه که دن لاک با آن روبرو شده است مواجه شوید یا ممکن است پس از خواندن داستان کامل او به کارآفرینی علاقه مند شوید.

اجازه دهید فعلاً مسیری را که دن لاک دنبال کرده است به اشتراک بگذاریم و به ما فرصتی بدهیم تا با ساختن تاریخچه موفقیت خود مسیری را که شما دنبال کرده اید به اشتراک بگذاریم. مانند زندگی او، زندگی شما الگوی میلیون ها یا میلیاردها نفر خواهد بود. بیایید به سفر دن لاک بپریم.

 

دن لاک کیست؟

دن لاک یک کارآفرین میلیونر، سخنران، مشاور، نویسنده پرفروش و یکی از کارشناسان برجسته در بازاریابی اینترنتی در جهان است.

او که به عنوان “پادشاه فروش بلیت بالا” شناخته می شود، شبکه ای از شرکت های چند میلیون دلاری ایجاد کرده است. او به مردم سراسر جهان می آموزد که چگونه می توانند امپراتوری های تجاری 7 رقمی بسازند.

مهاجرت دن لاک از هنگ کنگ به کانادا:

دن به همراه مادرش در سن 14 سالگی از هنگ کنگ چین به عنوان یک مهاجر به ونکوور کانادا نقل مکان کرد. مهاجرت به کانادا جاه طلبی او یا خانواده اش نبود، اما آنها در بدترین شرایط برای مهاجرت از هنگ کنگ به کانادا قرار داشتند. پدر و مادر دن مشکلاتی در رابطه داشتند و مادر دن تصمیم گرفت به جایی دور از هنگ کنگ نقل مکان کند. اون موقع رفتار دن هم خوب نبود. او چندین بار توسط پلیس محلی هنگ کنگ به دلیل دوستی های اشتباه و موقعیت های محله اش متهم شده است. پلیس به مادر دن هشدار داد که با توجه به آینده دن از هنگ کنگ خارج شود. بنابراین، مادرش در موقعیتی قرار گرفت که تصمیم سختی برای ترک هنگ کنگ گرفت و برای شروع یک زندگی جدید به کانادا نقل مکان کرد.

دن لاک کارآفرین

زندگی دن لاک در کانادا:

اگرچه ونکوور یک شهر زیبا در کنار دریا با بیشترین جمعیت در کانادا است، دن در دبیرستان خود به سختی برای صحبت کردن به زبان انگلیسی تلاش می کرد. او از رفتن به مدرسه که حتی نمی تواند حتی یک کلمه به زبان انگلیسی صحبت کند بسیار خجالتی است. او از پیشینه چینی بود و به سختی انگلیسی را یاد گرفت.

در ادامه وضعیت بدتر شد. در سن 16 سالگی، پدر و مادر دن از هم جدا شدند. در آن زمان دن و مادرش در یک آپارتمان کوچک تک خوابه زندگی می کردند. بعد از مدتی پدرش در هنگ کنگ ورشکست شد و برای آنها پولی نفرستاد. حالا، دن می‌خواهد به خود متکی باشد. نگاه ناامیدانه را از چشمان مادرش دید و تصمیم گرفت به رنج مادرش پایان دهد. “در آن لحظه، او تصمیم گرفت که موفق شود. او به پدرش نیازی نداشت، او برای مادرش تأمین می کرد. او هرگز نمی خواست دوباره آن نگاه را ببیند.» مادرش تجربه کاری محدودی داشت، بنابراین، دن لاک با کار پاره وقت در یک فروشگاه مواد غذایی برای حداقل دستمزد از آنها حمایت کرد. قفسه های جوراب ساق بلند اولین و آخرین کار “سنتی” لوک بود.

 

 

سفر تجاری دن لاک:

به من گفته شد که بیکار هستم زیرا دوست ندارم به من بگویند چه کار کنم. من نمی توانم با این بیانیه مخالفت کنم.»

 

کسب و کار اول لاک:

اولین تجارت دن یک تجارت چمن زنی بود. و او آن را “به طور تصادفی” کشف کرد. او یک روز در حال دویدن بود و پیرمردی را دید که در تلاش است تا چمن خود را کنده کند. دن به او پیشنهاد کمک کرد و مرد موافقت کرد. پس از پایان کار دن، مرد 20 دلار به او داد. که ذهن او را باز کرد.

بنابراین، او به این فکر کرد که چگونه می تواند این کار را به یک تجارت تبدیل کند. اما ابتدا باید یک ماشین چمن زنی می گرفت. بنابراین، او به سراغ پیرمرد رفت تا برای ماشین چمن زنی معامله کند. او از پیرمرد خواست که به او اجازه دهد از ماشین چمن زنی استفاده کند و او هر هفته چمن مرد را به عنوان اجاره می کند. پیرمرد قبول کرد. بنابراین، دن یک ماشین چمن زنی گرفت و به این فکر کرد که چگونه مشتری جذب کند.

عمه دن یک تجارت داشت و در حال ساخت تراکت (اطلاعیه تبلیغاتی) برای دادن بود. و دن فرصتی را آنجا دید. تبلیغات فقط در یک طرف کاغذ چاپ شده است. از این رو درخواست کرد که آگهی هایش در آن طرف چاپ شود و در ازای آن کار پخش آگهی ها را انجام دهد. دن دوباره راهش را گرفت و به اطراف محله رفت و بروشورها را زیر درها انداخت.

او آنقدر در بازاریابی خود احساس اطمینان می کرد که به مادرش گفت که تلفن در حال شروع به زنگ زدن است. در کمال ناباوری دن هیچ تماسی دریافت نکرد. پس از یک هفته انتظار، او با خود فکر کرد که چگونه اولین مشتری خود را به دست آورد تا بتواند آن را تکرار کند تا بیشتر به دست آورد. بنابراین، او تصمیم گرفت کاری را انجام دهد که او را شروع کرد. او با علف های بلند به محله رفت و آنها را چو کرد و منتظر ماند تا صاحبش برگردد و برای غافلگیری صاحب خانه از تمیز شدن خانه اش خوشحال شد و او 100 دلار به دن داد. بنابراین دن به خانواده های دیگر رفت و همین کار را انجام داد و اولین تجارت خود را شروع کرد.

 

کسب و کار سخت ضربه خورده:

دن پس از اتمام دبیرستان به طور تمام وقت به کالج داگلاس برای مطالعات مدیریت بازرگانی رفت. اما او در نهایت تمام کارهای ممکنی را که می تواند انجام دهد برای کسب درآمد امتحان می کند. دن برای مدت کوتاهی به‌عنوان یک کیسه‌فروش مواد غذایی کار می‌کرد، اما او آن را مناسب نمی‌دانست. مدت کوتاهی پس از چشیدن طعم کسب و کار، او به دنیای آنلاین فروش کشیده شد. او چیزهایی را در eBay فروخت.

او فکر می کرد همسایه اش دانش کافی در اینترنت دارد. بنابراین، دن از او برای راه اندازی کسب و کار آنلاین خود کمک خواست. او برای تامین مالی کسب و کارش، کارت های اعتباری گرفت و برای کارهایی که انجام می دهد به همسایه پول پرداخت. همسایه به او اعتماد به نفس زیادی داد و دن با گرفتن کارت های اعتباری بیشتر شروع به سرمایه گذاری بیشتر در تجارت آنلاین کرد.

یک روز صبح خوب، دن برای ملاقات با او به آپارتمان همسایه اش رفت و هیچ مدرکی دال بر زنده ماندن انسان در آپارتمان وجود نداشت. سپس دن متوجه شد که همسایه اش با پولش به جایی پرواز کرده است. این یک تجارت سخت بود و یک درس تجاری قوی آموخته شد.

در یک تجارت، ما باید حداقل اطلاعاتی در مورد کاری که انجام می‌دهیم داشته باشیم و به طور ناخودآگاه به کسی وابسته نباشیم. از آن زمان دن شروع به خواندن کتاب و مهارت های کسب و کار آنلاین کرد. و بدترین سناریو این است که دن به دلیل شکست در تجارت آنلاین، بدهی هنگفتی از کارت اعتباری داشت و می‌خواست آن را بازپرداخت کند.

 

تصمیمی که دن پس از ضربه سخت کسب و کار گرفت:

دن لاک تنها در 20 سالگی 150000 دلار بدهی داشت. در طول سه سال، او 13 کسب و کار از ماشین‌های فروش خودکار گرفته تا خدمات تحویل و تجارت روزانه راه‌اندازی کرد و هر یک از آنها شکست خوردند. او متوجه شد که کار معمول حداقل دستمزدش به او در بازپرداخت بدهی‌اش کمکی نمی‌کند. به هر حال او می خواهد تجارت کند تا از بدهی بیرون بیاید و نمی خواهد مادرش را رنج بکشد. او می دانست که به عنوان یک کارآفرین وضعیت بهتری خواهد داشت، حتی اگر یک دهه طول بکشد.

 


من هرگز تسلیم نشدم، زیرا نمی‌توانستم استطاعت آن را ترک کنم – و اگر شما آن را ترک نکنید، نمی‌توانید شکست بخورید.»


 

مربی باز کردن چشم دن لاک:

پس از اینکه لوک کتاب کلود هاپکینز، ” تبلیغات علمی ” را خواند، به بازاریابی علاقه مند شد و به زودی آلن ژاک، متخصص بازاریابی را کشف کرد. لاک نامه های فروش او را مطالعه کرد و در سمینارهای او شرکت کرد و در آنجا شخصاً با ژاک ملاقات کرد. دن برای ناهار با ژاک تماس گرفت و قرار ملاقاتی برای ملاقات حضوری با او تعیین کرد. دن از ژاک خواست تا او را راهنمایی کند. اما ژاک از راهنمایی دن خودداری کرد.

 

سطل زباله برای مربی خود انتخاب کرد:

دن از رد ژاک ناامید نشد. دن هر روز به دفتر ژاک می رفت تا اینکه ژاک دن را استخدام کرد.

من حدود یک ماه هر روز به دفتر او سر می زدم. من تمام تلاشم را برای نشان دادن تمایل خود به کمک از جمله جمع آوری زباله در دفتر انجام دادم تا اینکه سرانجام او مرا استخدام کرد.

 

دن لوک کالج را رها کرد تا برای ژاک کار کند. این جوان 21 ساله هفته ها را صرف ساخت اولین نامه فروش خود کرد، اما ژاک به او گفت که این نامه وحشتناک است. لوک قبل از اینکه ژاک راضی شود هفت بار آن را بازنویسی کرد. ژاک بعداً اعتراف کرد که اولین پیش نویس “خوب” بود، اما “OK” به این معنی نیست که شما در هر چیزی مسلط شوید.

ژاک به دن 3 شرط داد:

  1. بهانه ای نیست
  2. بدون نظر
  3. بدون قربانی (یعنی بدون سرزنش بازی)

اگرچه دن در 12 ماه گذشته کار در آنجا پول زیادی دریافت نکرد، اما دن آن را “سال میلیون دلاری” نامید. این راهنمایی با ژاک دن را با دنیای کپی رایتینگ آشنا کرد. کپی رایتینگ اولین مهارت پردرآمدی بود که دن بر آن مسلط شد.

 

اولین موفقیت دن لاک:

دن برای ژاک کار می کرد و کارهای عجیب و غریب در دفتر انجام می داد و یاد می گرفت. ژاک شروع به آموزش به او کرد که چگونه یک نسخه بنویسد. دن به زودی از آن استفاده کرد و با 500 دلار شروع به نوشتن کپی کرد.

زمانی که دن با نوشتن احساس راحتی کرد، ژاک به دن گفت که قیمت را افزایش دهد. دن به فکر افزایش آن به 600 دلار افتاد. اما ژاک گفت آن را برای 1000 دلار نگه دارید. دن کمی شک داشت که به هر حال توانسته محتوای باکیفیتی را با قیمت 1000 دلار ارائه دهد و با مشتریان معامله کرد. دن احساس خوشحالی می کرد.

مدت زیادی بعد، ژاک به دن گفت که دوباره قیمت خود را دو برابر کند. این بار واقعاً ذهنیت دن را متزلزل کرد. اما او به سرعت دوباره به آن سطح سازگار شد. ژاک مدام به دن فشار می آورد تا قیمتش را افزایش دهد و هر بار او را ناراحت می کرد. سرانجام ژاک به دن گفت که قیمت خود را برای 10000 دلار افزایش دهد.

این کاملاً ذهن دن را منفجر کرد. او حتی نمی توانست آن مقدار پول را بدون لکنت ذکر کند. بنابراین، ژاک به او توصیه کرد که به خانه برود و در مقابل آینه درخواست 10000 دلار را تمرین کند.

زمانی فرا رسید که دن با یک مشتری تلفنی صحبت می کرد. و مشتری پرسید قیمت چند است. دن می گوید 10 هزار دلار. مشتری اذیت شد زیرا کسی که او را به دن ارجاع داد 4000 دلار به او گفت. دن میگه قبلا قیمتش بود ولی الان عوض شده. به علاوه، کار با مشتری زمان و تلاش بیشتری را می طلبد. بنابراین، مشتری 50% کاهش و 50% پس از اتمام کار پیشنهاد داد. و دن می گوید این ترتیبی است که او نیز ترجیح می دهد.

این اولین مشتری 10 هزار دلاری دن بود و دیگران به آمدنشان ادامه دادند. دن با 1 یا 2 مشتری در ماه کار می کرد. این مقدمه ای بود که دن از آن به عنوان دنیای بلیت فروشی بالا یاد کرد.

لوک تحت هدایت ژاک یک آژانس تبلیغاتی تک نفره راه اندازی کرد و در عرض 12 ماه مشتریانش میلیون ها دلار از فروش نامه های او درآمد کسب کردند. در سن 22 سالگی، لوک 10000 دلار برای هر پروژه داشت و به راحتی شش رقمی درآمد داشت.

 


مربیگری آلن ژاک واقعا زندگی من را تغییر داد. به همین دلیل است که من هر روز کارآفرینان جوان را راهنمایی می‌کنم.»


مبارزات ارزشمند دن لاک:

در نهایت، دن اکنون می‌توانست هزینه‌های مالی مادرش را بپردازد و نمی‌خواهد برای کارهای معمولی 9 تا 5 در فروشگاه مواد غذایی برود. او بدهی 150 هزار دلاری خود را پرداخت کرد که از طریق شکست تجارت آنلاین انجام شد. سپس دن برای پدرش خانه ای در هنگ کنگ خرید. قیافه پدرش همه مبارزات را ارزشمند می کرد.

این پایان داستان دن لاک نیست. حالا فقط داستان واقعی شروع می شود. چگونه دن لاک توانست در سن 27 سالگی میلیونر شود؟ استراتژی ها و سرمایه گذاری های او چه بود؟ چه مهارت هایی را برای رسیدن به آن سطح تمرین کرد؟ سپس چگونه او سرانجام توانست در سن 30 سالگی مولتی میلیونر شود؟

 

منبع : مدیوم

خروج از نسخه موبایل