در بسیاری از موارد، فقدان انگیزه مقصر اصلی اینجاست. بدون آن چه امیدی برای رسیدن به اهداف خود دارید انگیزه و اهداف رابطه همزیستی دارند. یکی روی دیگری تأثیر می گذارد. و با این حال، مهم نیست که چقدر می خواهید به یک نقطه عطف دست یابید، ممکن است شروع به نظر غیرممکن باشد. این به ویژه در مورد اهداف شغلی مهم است. چه بخواهید یک کسب و کار راه اندازی کنید، مهارت های جدید را توسعه دهید یا کتاب بنویسید، برای رسیدن به آرزوهای خود به انگیزه و نظم نیاز دارید.
بیایید مرور کنیم که چگونه انگیزه در دستیابی به اهداف شما کمک می کند. هنگامی که رابطه آنها را درک کردید، در راه رسیدن به رویاهای خود خواهید بود. با ما در مجله قهرمان همراه باشید.
انگیزه چیست؟
احتمالاً تا زمانی که انگیزه تان از بین نرود، به آن فکر نمی کنید. شما یک دقیقه در منطقه هستید و کار خود را با مشکلی به سختی تکمیل می کنید. در مرحله بعد، شما احساس تنبلی، خستگی و عدم تمرکز می کنید.
انگیزه به بهترین وجه به عنوان فرآیندی توصیف می شود که شما را به انجام یک کار یا رفتار سوق می دهد. این همان احساسی است که در آن احساس می کنید مجبور به تکمیل هدف خود هستید.
دو نوع متداول انگیزه وجود دارد که هر روز بر شما تأثیر می گذارد:
- انگیزه بیرونی به عوامل بیرونی اشاره دارد که شما را به سمت یک هدف سوق می دهد. اینها می توانند مثبت باشند، مانند چک حقوق، یا منفی، مانند ترس از مجازات. اگر به دانشجو بودن فکر می کنید، کسب نمره خوب یک انگیزه مثبت است – و اجتناب از نمره رد شدن یک انگیزه منفی است.
انگیزه درونی به عوامل درونی اشاره دارد که شما را تشویق می کند. این ممکن است چیزی باشد که شما به آن علاقه دارید یا سعی می کنید به نفع خود انجام دهید.
هر دو می توانند به شما در رسیدن به اهدافتان کمک کنند، اما هر کدام نقش خاصی را ایفا می کنند. - انگیزه های بیرونی برای دستیابی به نقاط عطف کوتاه مدت و بلند مدت عالی هستند. شما می توانید هر بار برای رسیدن به یک هدف تناسب اندام به خود پاداش دهید یا یک سخنرانی را در محل کار انجام دهید. انگیزه های درونی برای تعهدات بلندمدت ضروری هستند.
راه اندازی یک کسب و کار سخت است اگر دلتان در آن نباشد. شما احتمالاً می توانید جریان کار خود را با یک سری انگیزه های بیرونی حفظ کنید، اما بدون الهام همراه با انگیزه شما، ممکن است برای متمرکز ماندن تلاش کنید.
چرا انگیزه در محیط کار مهم است
انگیزه مناسب برای راضی ماندن از کارتان ضروری است. بدون آن، مانند 70 درصد کارمندانی که توسط گالوپ مورد بررسی قرار گرفتند، در خطر جدا شدن هستید . شما فقط از طریق حرکات انجام می شود، هرگز به طور کامل سرمایه گذاری نشده است.
این می تواند در طولانی مدت اثرات مضر زیادی داشته باشد:
- احساس خستگی و تنبلی بیشتری خواهید داشت
- راحت تر تسلیم استرس می شوید
- شما در معرض خطر افتادن در مارپیچ منفی هستید
- شما شانس خود را برای فرسودگی افزایش می دهید
- حال شما بدتر خواهد شد
- نارضایتی شما با شما به خانه خواهد آمد
- شما احساس خواهید کرد که احساس هدف را از دست داده اید
اما لازم نیست شغل شما اینگونه باشد. حتی اگر شیفته کار یا همکاران خود نیستید، می توانید راه های دیگری برای الهام گرفتن پیدا کنید.
به همین دلیل است که خودانگیختگی مهم است. این به شما قدرت می دهد تا موقعیت خود را تغییر دهید، حس جدیدی از هدف پیدا کنید و نسخه موفقیت خود را کشف کنید.
رابطه بین اهداف و انگیزه
اهداف انگیزه شما را افزایش می دهند، اما برای گام برداشتن در جهت اهداف خود به انگیزه نیاز دارید. این یک وضعیت کلاسیک مرغ و تخم مرغ است.
سخت است بدانیم کدام یک اول است. نکته اینجاست: هیچ کدام این کار را نمی کنند. تعیین هدف ممکن است به شما انگیزه دهد، اما ممکن است برای تعیین هدف انگیزه داشته باشید. و ثابت شده است که شکست در رسیدن به هدف مانع انگیزه و عزت نفس شما می شود . تعیین و دستیابی به اهداف واقع بینانه برای حفظ انگیزه و تمرکز مغز شما بسیار مهم است.
چگونه هدف گذاری انگیزه را بهبود می بخشد؟
اهداف با دادن یک نتیجه ملموس برای کارتان انگیزه شما را بهبود می بخشند. هر بار که یکی را تکمیل می کنید، احساس موفقیت خواهید کرد و به شما انگیزه می دهد که ادامه دهید. ترفند این است که اهداف خود را به درستی ساختار دهید.
در اینجا نحوه استفاده از هدف گذاری برای بهبود انگیزه خود آورده شده است:
1. اهداف SMART را تعیین کنید
اگر مطالعه خود را در مورد هدف گذاری انجام داده اید، احتمالاً قبلاً در مورد روش SMART شنیده اید. این مخفف مخفف اهدافی است که عبارتند از:
- اختصاصی: برای انجام چه چیزی تلاش می کنید؟ چه اقداماتی انجام خواهید داد؟
- قابل اندازه گیری: چگونه می دانید که موفق شده اید؟
- دست یافتنی: آیا می توانید هدف را با مهارت ها و منابع فعلی خود کامل کنید؟
- مرتبط: آیا این هدف با هدف و ارزشهای گستردهتر شما همخوانی دارد؟
- محدود به زمان: مهلت شما چقدر است؟
هم اهداف شغلی و هم اهداف شخصی شما باید از این روش پیروی کنند. این به شما کمک می کند تا انتظارات واقع بینانه ای برای آنچه می توانید به دست آورید داشته باشید و در صورت از دست دادن امتیاز خود، شما را از ناامیدی و دلسردی نجات دهد. و در حالی که شکست معلم بزرگی است ، هیچ چیز سریعتر از احساس شکست خوردن انگیزه را از بین نمیبرد.
2. از کوچک شروع کنید
فهرست نقاط عطف شما باید شبیه به دنباله ای از خرده نان باشد. هر کدام شما را به سمت هدف بزرگتان سوق می دهد.
برنامه ریزی برای اولین قدم های کوچک و آسان بسیار مهم است. دستیابی به آنها به شما احساس پیشرفت فوری می دهد و در نتیجه انگیزه شما را برای ادامه راه افزایش می دهد.
3. پیشرفت خود را پیگیری کنید
هنگامی که وارد جریان تعیین و دستیابی به اهداف شوید، به راحتی می توانید مسیر پیشرفت خود را از دست بدهید. یک سیستم ایجاد کنید یا یک برنامه دانلود کنید تا پیشرفت خود را به طور منظم مشاهده کنید. این باعث می شود که در حین پیشرفت انگیزه شما حفظ شود. یک نمایش بصری مانند یک چک لیست یا یک دماسنج جمع آوری کمک مالی به خوبی کار می کند.
4. به خود پاداش دهید
رسیدن به اهدافتان کار سختی است. اگر آنها با ارزش ها و هدف شما همسو باشند، احتمالاً انگیزه ذاتی برای ادامه دادن دارید. اما، در آن روزهای سخت، مهم است که مقداری ادویه اضافه کنید تا به شما انرژی بدهد.
سعی کنید به خودتان پاداش بدهید تا یک کار سخت را کمی شیرین تر کنید.
چگونه برای رسیدن به اهداف خود انگیزه ایجاد کنید
اکنون که می بینید چگونه اهداف می توانند انگیزه شما را بهبود بخشند، متوجه ظهور یک حلقه بازخورد خواهید شد. هر بار که یکی را تکمیل می کنید، انگیزه شما برای رسیدن به بعدی افزایش می یابد.
با پیشرفت، اهداف شما ناگزیر سخت تر می شوند. ترفند در حال حاضر حفظ شتاب است. در اینجا نحوه ایجاد انگیزه برای ادامه دادن به خودتان آمده است:
- یک دفتر خاطرات سپاسگزاری داشته باشید
- به خاطر داشته باشید که چرا در وهله اول اهداف خود را تعیین می کنید
- تاب آوری را تمرین کنید
- به شبکه پشتیبانی خود تکیه کنید
- به دنبال داستان های موفقیت باشید
- آینده ای را که می خواهید
- انرژی مثبت را حفظ کنید
چگونه وضعیت ذهنی شما بر سطوح انگیزه تأثیر می گذارد؟
هنگامی که به یک وصله سخت در پیگیری های خود برخورد می کنید، به یاد داشته باشید که نگرش شما به واقعیت شما تبدیل می شود. به همین دلیل پرورش تاب آوری مهم است. شما باید صلابت و عزم خود را نشان دهید و به سرعت از مصیبت ها خلاص شوید – در غیر این صورت، خود را برای شکست آماده می کنید.
در اینجا برخی از عوامل روانشناختی وجود دارد که بر انگیزه شما تأثیر می گذارد :
- یک ذهنیت شکستپذیر. اگر باور نداشته باشید که می توانید به اهداف خود برسید، هرگز نخواهید توانست خودگویی منفیاگر با کوچکترین اشتباهی خود را سرزنش کنید، فقط به خودتان آسیب می رسانید.
نیازهای برآورده نشده طبق مثلث مزلو ، هر انسانی سلسله مراتبی از نیازها دارد. اگر خواسته شما برآورده نشود، بر انگیزه شما تأثیر منفی خواهد گذاشت. - افسردگی و/یا اضطراب. اگر بیش از دو هفته بی انگیزه هستید ، ممکن است به دلیل یک اختلال روانی مزمن باشد.اگر نگران سلامت روان خود هستید، با یک متخصص بهداشت روان صحبت کنید
خوشبختانه، این عوامل روانی را می توان معکوس کرد، یا در نهایت، کاهش داد، بنابراین آنها به شدت در زندگی روزمره شما دخالت نمی کنند.
می توانید با شناسایی انگیزه های شخصی خود شروع کنید تا از آنها به نفع خود استفاده کنید. انجام این کار به بهبود وضعیت ذهنی شما کمک می کند.
چگونه منابع انگیزه خود را شناسایی کنیم
هر کس به گونه های متفاوتی از محرک ها واکنش نشان می دهد . در اینجا چند سوال وجود دارد که باید از خود بپرسید. پاسخ های شما نشان می دهد که چه چیزی شما را به موفقیت سوق می دهد:
- آیا وقتی پاداشی در میان است، سختتر کار میکنید؟
- آیا از دستیابی به اهداف خود احساس رضایت می کنید؟
- آیا ترجیح می دهید بر کار خود کنترل داشته باشید، حتی اگر مجبور شوید ثبات یک شغل معمولی را کنار بگذارید؟
- آیا برای تحت تاثیر قرار دادن همسالان خود کار می کنید؟
- آیا می خواهید در رشته خود متخصص باشید؟
- آیا دوست دارید دیگران را برای رسیدن به پتانسیل خود الهام بخشید؟
برخی از این موارد ممکن است برای شما مهمتر از دیگران باشد. آنها را به این صورت سازماندهی کنید. این به شما این ایده را می دهد که انرژی خود را کجا باید بگذارید.
هنگامی که بدانید چه چیزی شما را هدایت می کند، می توانید اهدافی را همسو با آن انگیزه ها تعیین کنید.
عوامل بیرونی که می توانند انگیزه را کاهش دهند
دستیابی به اهدافتان نیازمند عزم و اراده است. و در طول مسیر با مشکلات زیادی روبرو می شوید که می تواند شما را عقب نگه دارد. در اینجا چند نمونه آورده شده است:
- رهبری ضعیف در سازمان شما
- حجم کاری غیر واقعی
- احساس کم ارزش شدن در محل کار
- با همکاران خود درگیری داشته باشید
- عدم امنیت شغلی
- عدم توسعه حرفه ای
اندازهگیری تأثیر این موقعیتها زمانی که در حال زندگی کردن هستید، میتواند دشوار باشد. اما به محض اینکه آنها را نام بردید، می توانید اقداماتی را برای رفع آنها انجام دهید.