مجله قهرمان

سواد عاطفی شما چقدر قوی است؟

سواد عاطفی به توانایی شناخت، درک، بیان و مدیریت احساسات در خود و دیگران اشاره دارد. این شامل مجموعه ای از مهارت هایی است که به هوش هیجانی کمک می کند. با مجله قهرمان همراه باشید.

 

در یک نگاه

سواد عاطفی توانایی توجه، تفسیر، درک، پاسخگویی و تنظیم احساسات است. این هم برای خودمان و هم برای دیگران صدق می کند. این مهارت اغلب در دوران کودکی ایجاد می شود و با کمی تلاش می توان آن را در هر مقطعی از زندگی بهبود بخشید. وقت گذاشتن برای چک کردن خود در طول روز و اجرای تمرینات ساده نقطه شروع خوبی است.

 

توسعه آگاهی عاطفی

توسعه سواد عاطفی شامل تقویت توانایی شما برای تشخیص، درک، بیان و مدیریت احساسات در خود و دیگران است. در اینجا چند مرحله وجود دارد که به شما در پرورش سواد عاطفی کمک می کند:

1. خودآگاهی:

– به احساسات خود فکر کنید. یک دفتر خاطرات داشته باشید تا یادداشت کنید در موقعیت های مختلف چه احساسی دارید.
– محرک هایی که باعث ایجاد احساسات خاص می شوند را شناسایی کنید.

2. توسعه واژگان:

– با استفاده از طیف وسیعی از واژگان احساسی یاد بگیرید و تمرین کنید. به جای «شاد» یا «غمگین»، کلماتی مانند «شعف»، «ناامید»، «مضطرب» و غیره را بررسی کنید.

3. گوش دادن فعال:

– گوش دادن به دیگران را بدون وقفه تمرین کنید. به لحن، زبان بدن و احساسات پشت کلماتشان توجه کنید.

4. توسعه همدلی:

– سعی کنید خود را جای دیگران بگذارید. در نظر بگیرید که آنها چگونه ممکن است احساس کنند و چرا.

5. بیان احساسات:

– راه های سالمی برای ابراز احساسات خود بیابید. این می تواند از طریق هنر، نوشتن، یا صحبت با فردی باشد که به آن اعتماد دارید.

6. تمرینات ذهن آگاهی:

– در ذهن آگاهی یا مدیتیشن شرکت کنید تا از احساسات خود به هنگام ظهور بیشتر آگاه شوید.

7. جستجوی بازخورد:

– در مورد نحوه ابراز و مدیریت احساسات خود از دوستان یا خانواده بازخورد بخواهید.

8. نقش آفرینی:

– سناریوها را با دوستان یا در یک گروه تمرین کنید تا واکنش های احساسی مختلف را بررسی کنید و دیدگاه های مختلف را درک کنید.

9. خواندن و یادگیری:

– برای به دست آوردن بینش عمیق تر، کتاب بخوانید یا در کارگاه های آموزشی هوش هیجانی و سواد شرکت کنید.

10. راهنمای حرفه ای:

– اگر هدایت احساسات خود را چالش برانگیز می دانید، درمان یا مشاوره را در نظر بگیرید.

با تمرین مداوم این مراحل، می توانید سواد عاطفی خود را افزایش دهید، که منجر به روابط بهتر و بهبود رفاه ذهنی می شود.

 

 

ساختن هوش عاطفی

هوش هیجانی توانایی شناخت، درک، مدیریت و تأثیرگذاری بر احساسات خود و دیگران است. این چهار مؤلفه دارد که عبارتند از اینکه چگونه احساسات را درک می کنیم، چگونه با استفاده از احساسات استدلال می کنیم، و چگونه درک می کنیم و چگونه آنها را مدیریت می کنیم.

چندین راه برای ایجاد هوش هیجانی وجود دارد:

 

بهبود تنظیم عاطفی

تنظیم هیجانی توانایی مدیریت و پاسخگویی سالم به احساسات است. این بدان معناست که واکنش‌های خود را با احساسات تنظیم کنید، شدت آن‌ها را تغییر دهید و زمانی که ظاهر می‌شوند کنترل کنید. این کمک می کند تا سیستم عاطفی شما در یک حالت عملکردی حفظ شود، به خصوص در هنگام استرس یا درگیری.

برخی از نکات و تمرین های عملی برای مدیریت و تنظیم احساسات عبارتند از:

 

تقویت همدلی و مهارت های اجتماعی

چگونه همدلی و سواد عاطفی به هم مرتبط هستند. سواد عاطفی مستلزم تعهد به احساس عواطف خود و اطرافیانتان است. به عنوان مثال، هنگامی که تصمیم می گیرید چگونه برای روز لباس مناسب بپوشید، باید دما را اندازه گیری کنید. شما باید مایل باشید که بیرون بروید.

همدلی شامل باز کردن خود در برابر آسیب‌پذیری نشستن با احساسات اغلب دردناک یا ناراحت‌کننده است – بنابراین می‌توانید تصمیم بگیرید که چگونه مدیریت کنید یا به روش‌هایی عمل کنید که به بهترین نحو پاسخ‌های عاطفی خود و دیگران را ارائه دهد.

در نهایت، [تعهد] به احساس احساسات خود و دیگران راهی برای احترام گذاشتن به احساسات به عنوان پیام‌رسان حیاتی و ادغام سیگنال‌های آنها در نحوه تصمیم‌گیری و ارتباط با افراد اطرافتان است. به عنوان مثال، نشستن با خشم می تواند نشان دهد که چگونه یک مرز نقض شده است، ترس می تواند خطر یا تهدید را آشکار کند، احساس گناه می تواند نقض قوانین اخلاقی را نشان دهد، و اضطراب می تواند نشان دهنده نیاز به اقدام باشد.

 

تکنیک هایی برای توسعه همدلی و بهبود تعاملات اجتماعی

توسعه همدلی می‌تواند توانایی شما را برای ارتباط با دیگران، ایجاد روابط قوی‌تر و ایجاد تعاملات اجتماعی معنادارتر افزایش دهد. برخی از تکنیک ها شامل موارد زیر است:

 

کاربرد سواد عاطفی در روابط

هر وقت با شریکم دعوا می‌کردم، سنگ تمام می‌گذاشتم و بی‌صدا با او رفتار می‌کردم. سپس وقتی دیگر نمی‌توانستم آن را نگه دارم، منفجر می‌شدم. این به هیچ یک از ما کمک نکرد.

برای جلوگیری از سوء تفاهم شروع به شناسایی و بیان احساسات خود کردم. به عنوان مثال، به‌جای این‌که او را سرزنش کنم و نام‌هایش را صدا کنم، به او گفتم که هر وقت دیر به قرار ما می‌آمد یا تلفنش را چک می‌کرد، احساس بی‌احترامی می‌کردم.

 

خروج از نسخه موبایل