مقدار سالم تنهایی ذهنی به شما کمک می کند تا خودتان را به خوبی درک کنید تا تصمیمات بهتری در مورد زندگی خود بگیرید، که برای پیشرفت شخصی و حرفه ای شما ضروری است. در ادامه با مجله قهرمان همراه باشید.
تنهایی چیست؟
محققان تنهایی را فقدان تعامل انسانی تعریف می کنند. این نیازی به تنها بودن فیزیکی ندارد: اگر آگاهانه تصمیم بگیرید که با کسی تعامل نداشته باشید یا حواس خود را پرت نکنید، می توانید در پارک، فروشگاه یا هر مکان عمومی دیگری تنها باشید.
همچنین می توانید تنهایی را به عنوان ایجاد رابطه با خودتان در نظر بگیرید. شما نگران این نیستید که دیگران در مورد شما چه فکری می کنند یا سعی می کنید آنها را سرگرم کنید یا به آنها کمک کنید. در عوض، شما به دنبال یادگیری بیشتر در مورد خودتان و صرف وقت با خودتان هستید.
ممکن است در ایجاد این رابطه تردید کنید زیرا تنهایی را با تنهایی مرتبط کرده اید. اما تنهایی ذاتاً مثبت یا منفی نیست، در حالی که تنهایی اغلب به عنوان یک قطع ارتباط منفی بین ارتباطاتی که فرد میخواهد داشته باشد و آنهایی که تجربه میکند درک میشود.
این لزوماً منفی نیز نیست، زیرا این احساس می تواند شما را وادار کند که چیزی در زندگی خود تغییر دهید و ارتباطات عمیق تری را دنبال کنید. و گذراندن زمان در تنهایی می تواند به شما کمک کند متوجه شوید که چه زمانی احساس تنهایی می کنید و نیاز به تغییر دارید.
چرا تنها ماندن با افکارت سخت است؟
اگر از گذراندن زمان بدون حواس پرتی به تنهایی لذت نمی برید، در شرکت خوبی هستید.
محققان دانشگاه هاروارد و دانشگاه ویرجینیا که در سال 2014 مجموعهای از مطالعات را انجام دادند، دریافتند، صرفنظر از سن، درآمد، یا سطح استفاده از گوشیهای هوشمند و رسانههای اجتماعی، مردم معمولاً از نشستن به تنهایی و هیچ کاری جز فکر کردن، حتی اگر برای مدت کوتاهی (6 تا 15 دقیقه) باشد، خوششان نمیآید.
شگفتانگیزترین یافتههای این مطالعات زمانی حاصل شد که به افراد این امکان را دادند که بهجای انجام هیچ کاری به مدت 15 دقیقه، شوکهای الکتریکی را خودشان مدیریت کنند. شرکتکنندگان قبلاً این شوکها را آنقدر ناخوشایند میدانستند که میگفتند برای اجتناب از آنها هزینه میپردازند.
اما وقتی با این انتخاب مواجه میشوند که خود را شوکه کنند یا با افکارشان خلوت کنند، شگفتانگیز 25 درصد از زنان و 67 درصد از مردان ترجیح دادند حداقل یک بار به خود شوک بزنند.
دلایل متعددی به این موضوع کمک می کند که چرا ممکن است بخواهید از زمان تنهایی خودداری کنید. شاید در هنگام از دست دادن ضربه های سریع دوپامین که از تحریک خارجی ناشی می شود، دچار مشکل شوید. یا ممکن است از افکار ناخوشایند واقعی بترسید – شاید نگران کننده آینده یا تفکر بیش از حد منفی.
افکار ناخوشایند حتی می توانند یک واکنش تمام عیار مبارزه یا فرار را تحریک کنند. برای جلوگیری از این امر، ممکن است انگیزه داشته باشید که ذهن خود را با افراد و حواس پرتی مشغول کنید.
در حالی که اینها دلایل ارزشمندی برای اجتناب از زمان تنهایی هستند، غلبه بر این فعالیت ناراحت کننده به معنای کنترل الگوهای افکار منفی و شادی شماست.
فواید تنهایی
حتی اگر تنهایی را لذت بخش نمی دانید، وقت گذاشتن برای آن مزایای بلندمدتی دارد. به عنوان مثال، در حالی که اکثر مردم تنها بودن را در لحظه دوست ندارند، اما بعد از آن احساس بهتری دارند (یکی از محققان آن را “داروی تلخ” می نامد).
صرف وقت به تنهایی می تواند خلاقیت ، تمرکز ذهنی و تنظیم عاطفی شما را نیز بهبود بخشد. حتی می تواند زندگی معنوی شما را تقویت کند و از شما رهبر بهتری بسازد.
تنها بودن برای روابط نزدیک شما نیز مفید است. تنها بودن به شما می آموزد که فقط برای پر کردن وقت یا دوری از افکارتان به سراغ دیگران نروید. هنگامی که این کار را متوقف کردید، می توانید شروع کنید به قدردانی از افراد به خاطر آنچه هستند، نه آنچه از آنها می خواهید.
شما همچنین فقط می توانید با کسی که در آن هستید ملاقات کنید، بنابراین اگر خودآگاهی لازم برای نشستن راحت با افکار خود را ایجاد نکرده اید، ممکن است نتوانید از عمق روابط خود لذت ببرید.
نکته مهم این است که این مزایا تنها زمانی ارزشمند هستند که تصمیمی مثبت و آگاهانه برای صرف وقت با خود گرفته باشید. اگر از تعامل با دیگران، چه آنلاین و چه حضوری، به دلیل اضطراب اجتماعی اجتناب می کنید، می توانید با یک دوست قابل اعتماد یا متخصص سلامت روان در مورد این موضوع صحبت کنید.
6 نکته برای تنها ماندن با افکارتان
با توجه به مزایا، چه کسی نمی خواهد مهارت لذت بردن از تنهایی را توسعه دهد؟ در اینجا شش نکته برای یادگیری تنها بودن و لذت بردن از آن آورده شده است.
1. از وسایل کمک فکری استفاده کنید
فهرستی از موضوعاتی که باید در اوقات فراغت خود به آنها فکر کنید تهیه کنید. به جای اینکه وقتی تنها هستید به دنبال گوشی خود برسید، به دنبال لیست باشید.
می توانید یک مشکل فکری یا خلاقانه که با آن دست و پنجه نرم می کنید، راه هایی برای تقویت یک رابطه مهم یا کاری که در تعطیلات بعدی خود انجام خواهید داد را یادداشت کنید. محتوا اهمیت کمتری نسبت به یادگیری این دارد که افکار خود را آگاهانه به جایی که می خواهید برسند هدایت کنید.
انواع مختلف افکار نتایج متفاوتی دارند. برای مثال، فکر کردن به چیزهایی که به خاطر آنها سپاسگزار هستید، شما را شادتر می کند. فکر کردن در مورد روابط استرس زا یا رویدادهای گذشته بر خلق و خوی شما تأثیر منفی می گذارد، اما تمرکز بر خود و آینده می تواند خلق و خوی شما را بهبود بخشد، بنابراین اهداف بلندمدت را در لیست قرار دهید.
2. ذهن خود را مانند یک ماهیچه تمرین دهید
لازم نیست اولین باری که سعی می کنید با افکار خود خلوت کنید، در سکوت کامل بنشینید و یک ساعت به زندگی خود فکر کنید. در عوض، با اختصاص دادن پنج دقیقه شروع کنید و از آنجا بسازید.
اگر تجربه خیلی شدید می شود یا احساس می کنید طاقت فرسا است، اصرار نکنید. فقط توقف کنید و بعداً به آن برگردید. قدرت اراده خود را کمی در یک زمان تقویت کنید.
در حالی که باید با دقت به حرف خود گوش دهید و زیاده روی نکنید، همچنین باید منظم و ثابت باشید. یک دوره تفکر انفرادی پنج دقیقه ای هر روز به مدت یک هفته بهتر از 30 دقیقه یک روز است و بعد هیچ. مانند هر تمرین دیگری ، برای مشاهده نتایج باید به طور منظم تمرین کنید.
3. نحوه پاسخگویی به افکار خود را انتخاب کنید
گذراندن زمان به تنهایی می تواند به شما بیاموزد که بین خود و افکارتان فاصله بیندازید. حفظ این فضا به شما این قدرت را میدهد که خودتان تصمیم بگیرید که چگونه واکنش نشان دهید، نه اینکه در جریان عادی افکاری باشید که احساساتی را تغذیه میکند که افکار بیشتری را تغذیه میکند.
به یاد داشته باشید که در بیشتر موارد، افکار فقط افکار هستند، نه بیشتر. یاد بگیرید که به آرامی ذهن خود را کنترل کنید : با مشاهده ساده افکار خود، دوستی با آنها و رها کردن آگاهانه آنها آزمایش کنید.
معلم بودایی، گیل فرونسدال، اشاره میکند که رها کردن میتواند ترسناک باشد، زیرا ممکن است احساس کنید که چیزی را نگه ندارید. او توصیه می کند که به جای اینکه فقط چیزی را رها کنید، به چیزی عمیق تر بروید. افکار گذشته را رها کنید و در لحظه حال استراحت کنید. رنجش را رها کنید و با دلسوزی آرام شوید. ترس را کنار بگذارید و به آرامش برسید.
4. کنجکاو باشید
سعی کنید کنجکاوی را مهار کنید. ذهن خود را بررسی کنید و از خود بپرسید که افکار شما از کجا می آیند، چرا فکر می کنید ممکن است آنها را داشته باشید و آیا آنها عملکرد مثبتی دارند یا خیر.
اگر با یک احساس قوی سر و کار دارید، در نظر بگیرید که اگر احساس می توانست صحبت کند، چه می گوید. به عنوان مثال، خشم اغلب به عنوان پاسخی به احساس گناه، صدمه یا ترسی که نمیخواهیم آن را تصدیق کنیم، ایجاد میشود. اگر احساس شرم می کنید، ممکن است ترس عمیق تری باعث این واکنش شود.
5. افکار خود را بنویسید
روزنامه نگاری درباره آنچه از ذهن شما می گذرد می تواند به شما کمک کند افکار خود را واضح تر بشنوید. نوشتن شما را وادار می کند که به احساسات خود برچسب بزنید، که از شدت آنها می کاهد و به مدیریت آنها کمک می کند.
به عنوان مثال، دانشمندان دریافتهاند که دانشآموزانی که قبل از یک امتحان بزرگ درباره اضطراب خود مینویسند، در آزمون بهتر عمل میکنند و نوشتن، شدت علائم افسردگی را کاهش میدهد، از جمله مزایای سلامت روان.
6. به یک عقب نشینی در سکوت بروید
اگر بخش های کوچکی از زمان به تنهایی کار نمی کند یا می خواهید با هر دو پا به داخل بپرید، یک عقب نشینی بی صدا را در نظر بگیرید. گذراندن یک هفته – یا حتی یک آخر هفته – در سکوت و خلوت برنامه ریزی شده، سفر شما را به سمت آرامش درونی آغاز می کند.
با کنجکاوی به خود نزدیک شوید
مغز شما چیزهای زیادی برای گفتن در مورد سلامت روانی و سلامت جسمانی شما دارد . برخی از این اطلاعات مفید هستند، مانند درک آنچه واقعاً می خواهید و تصمیم گیری بهتر به دلیل آن. و برخی از آنها اینطور نیستند، مانند منتقد درونیتان که به شما میگوید برای ارتقاء به اندازه کافی خوب نیستید.