بسیاری از مردم با این تصور که مدیتیشن یک فعالیت مغزی است، کاری که ما با تفکر و ذهن منطقی خود انجام می دهیم، به مدیتیشن می آیند. می نشینیم تا بی حرکت باشیم و در عوض با وحشی رام نشده ذهن متفکر مواجه می شویم. ما زمان زیادی را صرف مدیتیشن می کنیم و با بخشی از وجودمان که از گردن به بالا وجود دارد، سروکار داریم. و این به تنهایی به نظر می رسد که می تواند یک شغل تمام وقت باشد! با مجله قهرمان همراه باشید.
اما انسانها فقط سرهای بیجسم نیستند، علیرغم اینکه گاهی اوقات ممکن است چنین احساسی داشته باشند. زیر گردن یک قلمرو کامل دیگر از تجربه مجسم است که در هر لحظه آشکار میشود، دنیای وسیعی از احساسات و نبضها و پیامهای جسمانی که در رگها و سیستمهای عصبی ما جریان دارند. روده ما اغلب چیزها را به طور غریزی و فوراً به روش هایی که مغز نمی تواند کاملاً درک کند، می داند. سیستم عصبی روده ای که بر روده حکمرانی می کند، دارای 100 میلیون نورون است که بیش از 45 مایلی رشته های عصبی است که از طناب نخاعی و سیستم عصبی محیطی عبور می کنند. بدن اشکال خاص خود را از دانش و حتی خرد دارد که عملکرد آن اغلب از ذهن آگاه پنهان می ماند. خرد مرموز بدن به صورت احساس، احساس، شهود و عاطفه تجربه می شود.
رسیدن به قلب مدیتیشن
در مرکز قفسه سینه ما مرکز پردازش مرکزی دیگری است، قلب، که از زمانی که ما کمتر از یک ماه در رحم مادریم میتپد. و از زمان طلوع بشر، مرکز قلب به عنوان جایگاه چیزی بیش از قلب فیزیکی و دستگاه گردش خون آن در نظر گرفته شده است. از یک تبتی بخواهید که به “ذهن” خود اشاره کند و او به مرکز قلب خود اشاره می کند، نه به جمجمه اش. قلب مقر وجود عاطفی ماست، جایی که نه تنها خون از آنجا جاری می شود، بلکه تمام احساسات ما از عشق، شفقت، لطافت، شادی، غم، شادی و درد نیز از آن جاری می شود.
در یک کلاس مدیتیشن هفتگی «قلب» که در مدیتیشن Innergy در ساحل میامی تدریس میکنم، اغلب با درخواست از شرکتکنندگان شروع میکنم که با شنیدن کلمه «قلب» به اولین کیفیتی که فکر میکنند به من بگویند. عشق رایج ترین پاسخ است، و من به دنبال آن هستم، اما گاهی اوقات پاسخ های دانش آموزان به روش های مختلف به اصل موضوع می رسد. یکی از دانشجویان اخیراً گفت: «آسیب پذیری». دیگری گفت: وفاداری.
چنین کلمات گویا. قلب همه آن چیزها و بیشتر است. این سرچشمه احساسات ما از عشق و احساسات ما از درد، شادی و غم ما است. اینجاست که ما آسیب پذیری خود را احساس می کنیم و تمایل خود را برای باز بودن یا نبودن نسبت به دیگران احساس می کنیم.
ببینید آیا می توانید آن را در همین لحظه احساس کنید. لحظه ای از ذهن متفکر خود خارج شوید، از مغز خود خارج شوید و راه خود را به مرکز قلب احساس کنید. به مرکز قلب خود فکر نکنید ، بلکه آن را مانند یک نقطه درد در وسط قفسه سینه خود احساس کنید . به لطافت طبیعی موجود در آن توجه کنید، احساس آسیب پذیری کمی متزلزل که به طور بالقوه می تواند به هر سمتی پیش برود، به سمت غم و اندوه فوق العاده یا به سمت خنده و لذت. ببینید آیا می توانید از زره عاطفی خود به زمین بیفتید و با قلب لطیف و خام خود تماس برقرار کنید. ممکن است بی سر و صدا و آرام کننده باشد، ممکن است از شادی منفجر شود، ممکن است از دل شکستگی درد داشته باشد، یا ممکن است ترکیبی از احساسات غیرقابل درک باشد. هر چه هست به آن احترام بگذارید و از آن نخواهید که چیز دیگری باشد. این قلب شماست و همانطور که این روزها بچه ها می گویند “همه احساسات” در آنجا زندگی می کنند.
استاد مراقبه Chögyam Trungpa از کیفیت عمیقی در درون خود صحبت می کند که ما با آن ارتباط برقرار می کنیم که در مسیر مدیتیشن طی می کنیم و در انسانیت خود رشد می کنیم. او آن را «قلب غم واقعی» نامید، و این ویژگی را کلید تبدیل شدن به یک جنگجوی روحانی میدانست. با تماس با آسیب پذیری و حساسیت خود، تمایل ما به دوست داشتن دیگران و همچنین احساس درد آنها، قدرت خود را از دست نمی دهیم. ما آن را کشف می کنیم.
این یک حقیقت قدرتمند است که با برخی از عمیق ترین شرطی شدن ما در تضاد است. اغلب ما فکر می کنیم که قلب ما چیز کوچک و ضعیفی است و ظرفیت ما برای عشق محدود است. ما فکر می کنیم که مقدار محدودی از عشق برای گسترش در اطراف خود داریم، بنابراین باید با آن خسیس باشیم و آن را فقط با کسانی که لایق آن هستند به اشتراک بگذاریم. اما سنتی که در آن آموزش دیدهام کاملاً برعکس میگوید: ظرفیت قلب ما برای عشق، شفقت ، شادی و آرامش در واقع نامحدود است. از طریق تمرین، نه تنها میتوانیم با این ویژگیها در درون خود ارتباط برقرار کنیم، بلکه میتوانیم تمام جهان و همه موجودات در آن را با محبت خود غسل دهیم. در این فرآیند، دیوارهای مقاومت را در درون خود می شکنیم. قلبهای ما شروع به باز شدن نسبت به کسانی میکند که فکر میکردیم هرگز نمیتوانیم آنها را باز کنیم، و متوجه میشویم که برنه براون معروف آن را «قدرت آسیبپذیری» مینامد.
در واقع در برقراری ارتباط با قلب ما از طریق مدیتیشن قدرت وجود دارد. اما ما هرگز نمی توانیم به این ارتباط فکر کنیم. باید مغز متکبر را متواضع و ساکت کنیم و به زبان دل صحبت کنیم. قلب ارزی را که مغز سعی می کند با آن پرداخت کند، نمی پذیرد. فقط از طریق قرارداد مبادله ای معامله می کند. قلب می گوید: «خودت را به طور کامل به من بسپار، و به نوبه خود به تو نشان خواهم داد که واقعاً چه موجودی بی نهایت درخشان، دلسوز، شاد، غمگین، لطیف و دوست داشتنی هستی.» این یک دعوت باشکوه، و معامله یک عمر است.
چگونه به مرکز قلب خود تسلیم شوید
در کلاسهای مدیتیشن خود اغلب دو تکنیک را آموزش میدهم که طراحی شدهاند تا ما را از حالت «سر بیجسم» و ذهن متفکر خارج کرده و به بدن و دامنههای پنهان آن از احساسات، احساسات و عواطف برسانند. هر دوی این تکنیکها مبتنی بر شیوههای باستانی هستند که تقریباً 2600 سال پیش توسط بودا آموزش داده شده است، اما آنها اعمال ساده و غیر مذهبی هستند که میتواند توسط هر کسی انجام شود. برای هر یک از این تمرینات، 20 تا 30 دقیقه زمان بگذارید.
ذهن آگاهی از تمرین بدن
بودا این را به عنوان اولین “چهار پایه ذهن آگاهی” خود آموزش داد. با حواس پرتی در بدن و آگاهی دادن به احساسات و پیام های بدن، به تجسم انسانی خود کاملاً آگاه می شویم. به آرامی، با حوصله، به آگاهی عمیق تری از پیام هایی که در هر لحظه، از هر قسمت از بدن دریافت می کنیم، باز می شویم.
آن را امتحان کنید دراز کشیدن یا نشستن در یک موقعیت راحت، به آرامی توجه خود را در تمام بدن خود اسکن کنید و از تمام احساساتی که در هر قسمت احساس می کنید آگاه شوید. صبور و مراقب باشید و هر زمان که ممکن است احساساتی را که متوجه می شوید نام ببرید: آیا بی حسی، گرما، خنکی، گزگز، درد، خارش، وزوز، سفتی یا تنش وجود دارد یا اصلاً چیزی وجود ندارد؟ اگر در حین تمرین حواس تان پرت شد، کافی است پس از آگاهی دوباره، آن را برگردانید و به قسمتی از بدن برگردید که زمانی که توجه تان پرت شد، در آنجا بودید. از کف پاهای خود شروع کنید، سپس پشت پاها، باسن و پشت تنه خود را اسکن کنید. بازوهای خود را تا نوک انگشتان خود اسکن کنید و دوباره به عقب برگردید. توجه خود را از میان شانه ها و پشت گردن خود به طرفین و بالای سر خود حرکت دهید. اکنون قسمت جلوی بدن خود را به آرامی اسکن کنید، از پیشانی، ابروها و چشم ها، گونه ها، بینی، دهان، فک و گلو شروع کنید. توجه خود را به آرامی از طریق سینه، شبکه خورشیدی، شکم، کشاله ران و باسن اسکن کنید. ، سپس قسمت جلوی ران ها، زانوها، ساق پا و بالای پاها را پایین بیاورید. با بازگشت از انگشتان پا تا کف پا، یک مدار کامل اسکن بدن را تکمیل کرده اید. برای چند لحظه بعد، تمام بدن را با تمام احساساتش، از کف پا تا تاج سر، در آگاهی خود نگه دارید. یا اگر ناحیهای از بدن وجود دارد که توجه شما را با یک احساس شدید به خود جلب میکند، اجازه دهید توجه شما کاملاً در آن ناحیه قرار گیرد و بسیار کنجکاو باشید که بدن ممکن است از طریق آن احساس با شما چه ارتباطی برقرار کند.
تمرین ساده متا
عمل دوم در زبان پالی باستانی بودا متا نامیده می شود که به سادگی به معنای “مهربانی” است. تمرین مدیتیشن محبت آمیز ما را در تماس با مرکز قلب قرار می دهد و ظرفیت طبیعی ما را برای احساس عشق، سخاوت، شادی و حسن نیت نسبت به خود و دیگران پرورش می دهد.
آن را امتحان کنید توجه خود را به مرکز قلب خود بیندازید و با آن قسمت از خود ارتباط برقرار کنید که هم عشق و درد، هم شادی و هم غم را احساس می کند. اکنون به عنوان قدم اول، شخصی (یک شخص یا حیوان مورد علاقه) را به خاطر بیاورید که وقتی به او فکر می کنید، احساس خالص و خودانگیخته ای از محبت را بر می انگیزد. آنها را در یک دایره در مقابل شما تصور کنید. از مرکز قلب خود، چهار آرزو یا آرزوی زیر را برای آنها ارسال کنید:
- انشالله خوشبخت بشی
- انشالله سلامت باشی
- انشالله در امان باشید
- انشالله راحت باشی
لحظه ای با هر یک از این آرزوها بمانید، شاید آنها را با کلمات خود بیان کنید. معشوق خود را در مقابل خود، شاد، سالم، امن و آسوده تصور کنید و متوجه شوید که چه احساسی در قلبتان ایجاد می کند. اجازه دهید این احساس بدون محدودیت گسترش یابد.
در مرحله دوم، خود را در حال قدم زدن و پیوستن به محبوب خود در داخل دایره ببینید. اکنون همان چهار آرزو یا آرزو را بیان کنید، اما خود و معشوقتان را به طور مساوی به عنوان گیرندگان دربرگیرید. اکنون، “شما” به “ما” تبدیل می شود:
- انشالله خوشبخت بشیم
- انشالله سالم باشیم
- باشد که ما در امان باشیم.
- انشالله خیالمون راحت باشه
با این مرحله کار کنید تا زمانی که برای گسترش بیشتر دایره احساس آمادگی کنید.
در مرحله سوم، دایره را در حال گسترش ببینید و یک نفر بی طرف را دعوت کنید، کسی که احساسات مثبت یا منفی قوی در شما ایجاد نمی کند. این می تواند غریبه ای باشد که در قطار کنار شما نشسته است، یا شخصی که در محل کار یا مدرسه یا در خواربارفروشی می بینید. همان چهار آرزوی محبت آمیز را به طور مساوی برای خود، معشوق و شخص بی طرف بفرست.
وقتی آماده شدید، به مرحله چهار بروید: دایره را در حال گسترش بیشتر ببینید و فردی دشوارتر را دعوت کنید. این ممکن است شخصی باشد که با او درگیری یا اختلاف دارید یا به هر دلیلی شما را عصبانی می کند و دکمه های شما را فشار می دهد. اکنون همان چهار آرزوی محبت آمیز را به طور مساوی برای خود، عزیزتان، فرد بی طرف و فرد دشوار ارسال کنید. چند لحظه در این قسمت از تمرین بمانید.
در نهایت، در مرحله پنجم، دایره را در حال گسترش در همه جهات، از جمله موجودات بیشتر و بیشتر تصور کنید: ابتدا آنهایی که در مجاورت شما هستند و سپس آنهایی که دور هستند. به خود یادآوری کنید که مهم نیست آنها چه کسی هستند یا از کجا آمده اند، مهم نیست که چه اختلافات یا درگیری هایی بین خود داریم، در اعماق قلب همه موجودات یک چیز را می خواهند: شاد، سالم، ایمن و آسوده باشند. آرزوهای محبت آمیز خود را بی پایان، بدون استثنا به همه موجودات بفرست. باشد که همه موجودات شاد باشند. همه موجودات سالم باشند. باشد که همه موجودات در امان باشند. باشد که همه موجودات آسوده باشند. برای پایان دادن به تمرین، تجسم را از بین ببرید و توجه خود را به مرکز قلب خود بازگردانید و گرما و لطافت محبت را مانند اخگر درخشان در سینه خود احساس کنید.