بخشی از یافتن هدفتان مستلزم یادگیری این است که چگونه بفهمید در زندگی چه می خواهید. این می تواند به شغل یا مسیر شغلی رویایی شما، رابطه ایده آل یا سایر تصمیمات بزرگ مانند انتخاب جایی که می خواهید زندگی کنید یا شغلی که واقعاً می خواهید مرتبط باشد.
سوالاتی مانند “من می خواهم با زندگی خود چه کار کنم؟” و “من می خواهم چه کسی باشم؟” نیاز به مقدار قابل توجهی انرژی ذهنی است و تلاش برای مرتب کردن تعداد زیادی از انتخاب ها می تواند طاقت فرسا باشد.
با این حال، اگر شما عمدی در مورد آنچه در زندگی می خواهید را درک نکنید، به راحتی وارد حالت بقا می شوید. ممکن است گم شوید و فقط روی چیزی که در مقابل شماست تمرکز کنید. ممکن است از کاری که انجام می دهید خسته و بی قرار شوید، حتی اگر زمانی آن را دوست داشته باشید. با گذشت زمان، این می تواند استرس، افسردگی و اضطراب را افزایش دهد . همچنین می تواند باعث شود که احساس کنید کنترلی بر زندگی خود ندارید.
پی بردن به آنچه می خواهید مهم است زیرا می تواند بر مسیر شغلی شما تأثیر بگذارد و به شما کمک کند تا زندگی مشترک خود را داشته باشید. اولین قدم این است که با پاسخ دادن به سوالات مهم در مورد زندگی خود، عدم اطمینان در مورد آینده خود را کاهش دهید تا به شما کمک کند مسیر مورد نظر خود و آنچه شما را خوشحال می کند را کشف کنید.
11 سوال برای اینکه بفهمید در زندگی چه می خواهید
راه های زیادی برای شما وجود دارد که ممکن است احساس عدم تصمیم گیری کنید یا فلج تجزیه و تحلیل را تجربه کنید . این طبیعی است. اما باید بر ترس های خود غلبه کنید و چیزهای جدیدی را امتحان کنید تا درها را به روی فرصت های جدید باز کنید. در پایان، تعقیب چیزی که می خواهید این پتانسیل را دارد که شما را به بهترین نسخه از خودتان تبدیل کند .
در زیر چند سوال مهم وجود دارد که به شما کمک می کند تا بفهمید که چه می خواهید و به کجا می خواهید در زندگی بروید.
1. چه چیزی شما را خوشحال می کند؟
در نظر بگیرید که واقعاً چه چیزی شما را خوشحال می کند. همه می خواهند شاد باشند، اما خوشبختی فقط احساس شادی یا رضایت از زندگی نیست . همچنین شامل احساس نیاز، داشتن احساس هدف و حفظ آن شادی در میان عدم اطمینان است.
عوامل بیرونی و درونی بر شادی شما تأثیر می گذارند. اولی می تواند محل زندگی یا زمان سال را شامل شود، در حالی که دومی می تواند شامل مجموعه مهارت ها و عزت نفس شما باشد .
سعی کنید فهرستی از همه چیزهایی که شما را خوشحال می کند، چه درونی و چه بیرونی، و اینکه چگونه این چیزها ممکن است در شکلی که می خواهید زندگی شما به نظر برسد، داشته باشند، تهیه کنید.
2. نیازهای درونی و بیرونی شما چیست؟
گاهی اوقات، خواسته ها و نیازهای شما دست به دست هم می دهند. در مواقع دیگر، آنچه شما نیاز دارید، چیزی نیست که می خواهید، و بالعکس.
نیازهای بیرونی آنهایی هستند که توسط عوامل بیرونی هدایت می شوند. این می تواند شامل مواردی مانند پول، مزایا ، شناسایی و وضعیت باشد.
نیازهای درونی انگیزه های درونی هستند که بهزیستی ذهنی و رشد شخصی شما را هدایت می کنند. این نیازها شامل مواردی مانند استقلال ، خلاقیت و یادگیری چیزهای جدید است .
از خود بپرسید که کدام یک از نیازهای شما برآورده شده و کدامیک برآورده نشده است. این می تواند به نیازهای عاطفی، مالی ، فیزیکی یا معنوی شما اشاره داشته باشد . انجام این کار می تواند به آگاهی شما در مورد آینده ایده آل شما کمک کند.
3. ارزش های شخصی شما چیست؟
ارزش های شخصی شما به عنوان قطب نمای داخلی شما عمل می کند. آنها به شما کمک میکنند تصمیمهایی بگیرید که با شخصیتی که هستید و میخواهید باشید هماهنگ باشد.
ارزشها باعث میشوند که چگونه در روابط، کار و زندگی «نشان دهید». دانستن ارزشهایتان به شما کمک میکند تا اهداف معنیداری تعیین کنید ، روابط قویتری ایجاد کنید ، و در موقعیتها و چالشهای دشوار پیمایش کنید.
نمونه هایی از ارزش های شخصی شامل موارد زیر است:
- صبر
- صداقت
- صداقت
- وفاداری
- آزادی
شما می توانید ارزش های شخصی خود را با تأمل در تجربیات زندگی خود، در نظر گرفتن ویژگی های الگوهای خود، یا با استفاده از ابزار ارزیابی برای رتبه بندی ارزش های خاص به ترتیب اهمیت کشف کنید.
4. چه چیزی به شما هدف می دهد؟
وقتی کاری را انجام می دهید که شما را برآورده می کند، آن انرژی عفونی بر دیگران نیز تأثیر مثبت می گذارد. اقدامات هدفمند به چیزی بزرگتر از خودتان کمک می کند. آنها به زندگی حس میراث می بخشند و به مسیر زندگی رضایت بخش تری منتهی می شوند.
برای کمک به پاسخ به این سوال، موارد زیر را در نظر بگیرید:
- چه چیزی شما را برای بلند شدن از رختخواب در صبح هیجان زده می کند؟
- می خواهید چه تأثیری بر دیگران یا دنیا داشته باشید؟
- وقتی احساس کردید که واقعاً تفاوت ایجاد کرده اید، چه کار می کردید؟
- چگونه می خواهید به خاطر بسپارید؟
5. چه فعالیت هایی شما را در وضعیت جریان قرار می دهند؟
اگر تا به حال آنقدر در یک فعالیت غوطه ور شده اید که زمان را از دست داده اید، چیزی را تجربه کرده اید که حالت جریان نامیده می شود. چیزی که 15 دقیقه به نظر می رسید ممکن است واقعاً یک ساعت باشد.
ایده پشت “در جریان” بودن این است که شما آنقدر روی چیزی متمرکز هستید که به نظر می رسد هیچ چیز دیگری در آن زمان مهم نباشد. شما حواسپرتیهای بیرونی و مونولوگ درونیتان را تنظیم کردهاید تا فقط روی کار در دستتان تمرکز کنید.
بسیاری از مردم در فعالیت هایی جریان پیدا می کنند که با اهداف یا علایق شخصی آنها هماهنگ است . به زمانی فکر کنید که تشخیص دادید زمان را از دست داده اید و به کاری که انجام می دادید فکر کنید. فعالیت هایی از این دست را هر روز در اولویت قرار دهید تا ذهنتان آرام شود و تمرکزتان بهبود یابد.
6. اگر محدودیتی وجود نداشت چه می کردید؟
وقتی شرایط سخت است، ممکن است خود را از دنبال کردن رویاها باز دارید، زیرا احساس میکنید تحت تأثیر عوامل خارجی مانند پول یا روزهای تعطیل در دسترس هستید . اما از بزرگ فکر کردن نترسید. تصور کنید هیچ محدودیتی وجود ندارد، و در نظر بگیرید که در آن زمان چه کاری ممکن است انجام دهید.
در اینجا چند سوال دیگر وجود دارد که باید از خود بپرسید تا یاد بگیرید چگونه بفهمید چه می خواهید:
- ترجیح می دهم چه کار کنم؟
- من می خواهم وقتم را با چه کسی بگذرانم؟
- به چه کسی می خواهم کمک کنم؟
- آیا من در مکان مناسب یا در مسیر درست برای انجام آنچه می خواهم هستم؟
- برای رسیدن به هدفم حاضرم چه چیزی را قربانی کنم؟
- چگونه «زندگی خوب» را تعریف کنم؟
- اگر بفهمم نمی توانم شکست بخورم چه کار می کنم؟
- در لیست سطل من چه چیزی وجود دارد ؟
7. چه کسی را تحسین می کنید و چرا؟
اگر به کسی نگاه می کنید، زمانی را برای فکر کردن در مورد اینکه چرا به او فکر می کنید، اختصاص دهید. این شخص میتواند یک فعال، هنرمند، معلم، پزشک، والدین یا هر کسی باشد که به عنوان مثال رهبری میکند.
افرادی که آنها را تحسین می کنید اغلب مظهر ارزش های اصلی شما هستند، مانند انعطاف پذیری ، مهربانی و تفکر خلاق. وقتی به این فکر می کنید که چرا به این افراد احترام می گذارید، بینشی نسبت به ارزش هایی پیدا خواهید کرد که ممکن است در شادی شما نقش اساسی داشته باشند.
8. بخش های مختلف زندگی شما چگونه به هم مرتبط هستند؟
زندگی به بخشهایی تقسیم نمیشود که در آن کار، خانواده، زندگی اجتماعی و رفاه شخصی بهطور منظمی در انجا باقی میمانند. شما یک موجود منسجم هستید و هر جنبه ای از اینکه چه کسی هستید و کاری که انجام می دهید عمیقاً در هم تنیده شده است. هر گونه تغییر در یک زمینه به احتمال زیاد بر سایرین تأثیر خواهد گذاشت.
درک این نکته که ایجاد تعادل در زندگی به معنای انتخاب یک حوزه بر دیگری نیست، بلکه در جهت همسو کردن همه جنبه هاست، می تواند به تصمیم گیری شما کمک کند.
برخی از سوالاتی که باید در نظر گرفته شوند عبارتند از:
چه نقش هایی در زندگی بازی می کنم و این نقش ها چه تاثیری بر یکدیگر دارند؟ (به عنوان مثال، دوست ، شریک، همکار، عضو خانواده)
اگر تصمیمی بگیرم، چه تاثیری بر زندگی شخصی، کار، خانواده و دوستی من خواهد داشت؟
چه جنبه هایی از زندگی ام را نادیده می گیرم و چگونه می توانم آنها را به تعادل برسانم؟
9. چه چیزی را نمی خواهید؟
درک آنچه که نمی خواهید به همان اندازه ضروری است که بدانید چه می خواهید. وضوح در مورد آنچه برای شما کار نمی کند به شما کمک می کند تا انتخاب های بهتری برای زندگی داشته باشید، از استرس های غیرضروری اجتناب کنید و با آنچه واقعاً مهم است هماهنگ بمانید.
هر روز می توانید باهوش تر از روز قبل شوید. طبق کلینیک کلیولند، مغز شما هر روز تقریباً 70000 فکر را با استفاده از 100 میلیارد نورون پردازش می کند. این اطلاعات زیادی است که می توانید از آنها یاد بگیرید.
از خود سوالاتی مانند موارد زیر بپرسید:
- چه موقعیت ها یا تجربیاتی انرژی من را تخلیه می کند؟
- از انجام چه کاری متنفرم؟
- چه کارهایی در گذشته انجام داده ام که نمی خواهم تکرار کنم؟
- در چه محیط هایی احساس استرس ، محدودیت، یا بی الهام بودن می کنم؟
- چه فعالیتها یا اهدافی با کسی که هستم ناسازگار است؟
دانستن اینکه از چه چیزهایی متنفرید و از چه چیزهایی باید اجتناب کنید، می تواند به شما قدرت دهد که از این دام ها دور شوید.
10. بزرگترین دستاوردهای شما در زندگی چیست؟
این احتمال وجود دارد که کاری را در زندگی خود انجام داده باشید و به آن افتخار کنید. شاید یک قهرمانی فوتبال را برده باشید یا در محل کارتان ترفیع زیادی دریافت کرده باشید . در هر شرایطی که هستید، خود را درگیر کنید و سوالاتی مانند زیر را در نظر بگیرید:
- به چه چیزی در مورد موفقیت خود افتخار می کنید؟
- برای رسیدن به آن از چه نقاط قوتی استفاده کردید؟
- چه مقادیری را نشان دادید؟
چگونه می توانید زندگی کنید که به شما امکان می دهد بیشتر از همان احساسات را تجربه کنید؟
دانستن اینکه چه چیزی به شما احساس خوبی می دهد می تواند به شما در مسیر درست کمک کند تا بفهمید می خواهید در زندگی چه کاری انجام دهید. همچنین می تواند خودآگاهی شما را افزایش دهد ، که یک مهارت مهم برای شناخت خود است.
11. آیا حاضرید سخت کار کنید؟
غالباً، بیشترین پیروزیها از رویارویی با چالشهایی حاصل میشود که مستلزم انعطافپذیری و تمایل به بیرون رفتن از منطقه راحتی شما هستند . پذیرفتن کار سخت، ناراحتی و سازگاری مورد نیاز برای پیگیری علایقتان به شما کمک می کند تا به اهداف خود نزدیکتر شوید.
کار آسانی نخواهد بود، اما اگر اجازه دهید چند چالش اولیه مانع پیشرفت شما شود، درست در تعادل بین کار و زندگی که میخواهید از آن فرار کنید، خواهید دید.
پی بردن به آنچه می خواهید: راهنمای گام به گام
زمانی که برای تفکر در مورد ارزشها، نیازها و آنچه شما را خوشحال میکند، وقت گذاشتید، میتوانید شروع به تشکیل یک برنامه اقدام کنید . مراحل ذکر شده در زیر ممکن است به شما کمک کند تا بفهمید در زندگی چه می خواهید. با این حال، مهم است که به یاد داشته باشید که یافتن هدف شما یک فرآیند ثابت است. این چیزی است که باید هر روز آن را دنبال کنید و با تغییر شرایط، مایل به تنظیم آن باشید.
برای کمک به توسعه چارچوب مناسب، از این هشت مرحله برای شروع فرآیند استفاده کنید.
اهداف زندگی خود را مشخص کنید
هر جنبه ای از آینده ایده آل خود را در نظر بگیرید و اینکه کدام مسیرهای شغلی و سبک زندگی جدید به بهترین وجه به شما اجازه می دهد تا آن آینده را بسازید.
به عنوان مثال، اگر به دنبال شغل جدیدی هستید ، ممکن است موارد زیر را در نظر بگیرید:
- جایی که دوست داری زندگی کنی
- دوست دارید هر روز صبح چه ساعتی از خواب بیدار شوید
- ساعاتی که ترجیح می دهید کار کنید
- محیط کاری که به بهترین وجه با نیازهای شما مطابقت دارد
- چقدر پول می خواهید در بیاورید
- اینکه آیا این شغل شما را به سمت رویاهای حرفه ای تان پیش می برد یا خیر
این پرسشها تنها نمونههایی هستند که میتوانند به ساختار اهداف زندگی شما کمک کنند و مسیرهای خاصی را که با ارزشها و خواستههای شما همخوانی ندارند، کنار بگذارند. یکی از راه های مفید برای انجام این کار، ایجاد یک تابلوی چشم انداز برای کمک به نمایش بصری اهداف و جاه طلبی های شما است . همچنین می توانید از تجزیه و تحلیل SWOT شخصی که یک ابزار خودارزیابی است استفاده کنید تا به شما کمک کند نقاط قوت، ضعف، فرصت های رشد و تهدیدهای موفقیت خود را مشخص کنید.
هنگامی که دید گسترده ای دارید، با تنظیم دقیق جزئیات، روی مشخص تر کردن اهداف خود کار کنید. به عنوان مثال، اگر متوجه شده اید که می خواهید یک شغل را با یک برنامه منعطف کار کنید ، ممکن است به این فکر کنید که آیا این به معنای کار از خانه یا آمدن به دفتر در زمان های انعطاف پذیر است.
در نهایت، هرچه بیشتر بتوانید اهداف زندگی خود را توصیف کنید، در تبدیل آنها به واقعیت بهتر خواهید بود.
به دنبال علایق خود باشید
در حالی که تفاوت های زیادی بین هدف و اشتیاق شما وجود دارد ، شما باید این دو مفهوم را در کنار هم قرار دهید تا یک زندگی رضایت بخش بسازید.
هدف مبتنی بر اعتقاد است، در حالی که اشتیاق توسط انرژی، احساسات و علاقه هدایت می شود. اشتیاق ممکن است محو شود، اما هدف مادام العمر است.
علایق می توانند شما را به عنوان یک فرد تعریف کنند. آنها به شما کمک می کنند تا زندگی شما را رضایت بخش و معنی دار کنید ، اما اشتیاق همیشه کار شما را مشخص نمی کند.
بر اساس گزارشی از Deloitte، تا 87.7 درصد از نیروی کار آمریکا قادر به کمک به پتانسیل کامل خود نیستند، زیرا آنها علاقه زیادی به کار خود ندارند. متأسفانه، تعداد کمی از افراد به اندازه کافی خوش شانس هستند که در حرفه ای باشند که با علایق آنها هماهنگ باشد.
همانطور که گفته شد، علاقه به کار شما می تواند مهم باشد زیرا به عنوان انگیزه عمل می کند . این انگیزه می تواند شما را از مشکلات اجتناب ناپذیر و شکست در زندگی حرفه ای خود عبور دهد.
شما می توانید با پرسیدن سوالاتی مانند:
- چه کار کنم که باعث خوشحالی من شود؟
- کدام موضوعات به من علاقه دارند و من را برای یادگیری بیشتر تشویق می کنند؟
- چه مشاغل/کاری را برای مدت طولانی بدون غرامت مالی داوطلب انجام دهم؟
- اگر بتوانم کاری را که دوست دارم انجام دهم و همچنان حقوق بگیرم، از زمانم برای چه استفاده میکردم؟
- چه چیزی باعث می شود احساس کنم در وضعیت جریان هستم؟
- خیلی ماهرانه و مشتاقانه چه کار می کنم؟
بیشتر مردم از طریق تجربیات متوجه می شوند که به چه چیزی علاقه دارند. علایق شما در زندگی از شخصیت ، اخلاق، ارزشها و دیدگاههای شما سرچشمه میگیرد.
ارزش های اصلی خود را درک کنید
نقطه شروع برای تغییر کل زندگی شما برای بهتر شدن این است که بدانید واقعا برای چه چیزی ارزش قائل هستید. ارزشهای شما نشاندهنده آن چیزی است که میخواهید و چگونه میخواهید زندگی کنید. ارزشها به شما نشان میدهند که چه کسی هستید یا میخواهید باشید و چارچوبی برای نحوه رفتارتان فراهم میکند.
برای شناسایی ارزش های خود، آنچه را که واقعاً از زندگی می خواهید در نظر بگیرید. کلی بودن اشکالی ندارد، اما ارائه زمینه مهم است.
به عنوان مثال، اگر برای امنیت ارزش قائل هستید، مشخص کنید که آیا به امنیت مالی، امنیت اجتماعی یا امنیت شغلی فکر می کنید. سپس توضیح دهید که این نوع امنیت برای شما چه معنایی دارد.
ارزشهای شما میتوانند هر کاری را که انجام میدهید دیکته کنند، از اینکه با چه کسی دوست میشوید تا اینکه چگونه امرار معاش کنید.
موقعیتی که در زندگی دارید را ارزیابی کنید
اپرا وینفری یک بار گفته بود که اگر سؤالات درستی بپرسید، پاسخ ها خود را برای شما آشکار خواهند کرد.
با این حال، ندانستن اینکه کدام سوال را بپرسید می تواند مانع شما شود. فقط فرآیند یافتن سؤالات مناسب می تواند بسیار طاقت فرسا باشد.
در اینجا چند سؤال تأمل برانگیز وجود دارد که می توانید از خود بپرسید تا روند چگونگی پیدا کردن آنچه می خواهید و پیدا کردن شمال واقعی خود را آغاز کنید.
- چه چیزی مرا به جایی که امروز هستم هدایت کرد؟ وقتی به این سوال خود انعکاس پاسخ می دهید، افراد، انتخاب های شغلی و دستاوردهایی را که شما را به جایی که هستید رسانده اند، درج کنید. در نظر بگیرید که در چه مواردی عالی بودید، با آن مبارزه کردید و از آن لذت بردید تا سرنخ هایی در مورد اینکه چگونه باید در مرحله بعدی زندگی خود پیشرفت کنید ارائه دهید.
- چه زمانی توانستم از استعدادها، مهارت ها و استعدادهایم استفاده کنم؟ مهارت ها، استعدادها و توانایی های طبیعی شما معمولاً به ماهیت هدف زندگی شما اشاره می کند. در نظر بگیرید که چگونه می توانید استعدادها و دانش خود را در آینده به نفع خود ترکیب کنید.
- چگونه رشد کرده ام؟ رشد عموماً ناشی از موانع و تمایل به درس گرفتن از این چالش ها است. زمان هایی را در نظر بگیرید که بدون استرس بیش از حد رشد مثبتی داشته اید.
- چه تاثیری دارم؟ همه مایل نیستند با کار خود تأثیری متحول کننده در زندگی داشته باشند. با این حال، اگر می خواهید تفاوت ایجاد کنید، بسیار مهم است که از خود بپرسید اقدامات فعلی شما چه تأثیر مثبتی دارد و چگونه می توانید آن تأثیرات مثبت را تقویت کنید. به حوزههای نیازی که با آنها طنینانداز میشوید نگاه کنید و شروع به درگیر شدن کنید.
- فکر میکنم تا این لحظه از زندگیام باید چه کار میکردم؟ از بسیاری جهات، اهداف کوتاه مدت و بلندمدت شما با آنچه انتظار دارید در نقاط کلیدی زندگی خود به دست آورید، مرتبط است. وقتی فکر « نمیدانم میخواهم با زندگیام چه کنم » به وجود میآید، نقاط عطفی را که احساس میکنید باید تا این مرحله به آن میرسید و آنهایی را که قصد دارید در آینده نزدیک به آنها برسید، در نظر بگیرید. داشتن یک بیانیه چشم انداز شخصی برای هدف گذاری بسیار مهم است، اما از تنظیم آن در صورت نیاز نترسید.
یک طرح ایجاد کنید
ایجاد یک برنامه زندگی به شما کمک میکند تا اطمینان حاصل کنید که انرژی و منابع خود را عاقلانه مدیریت میکنید و بر اساس آن چیزی که بیش از همه ارزش دارید، مدیریت میکنید. برنامه ای ایجاد کنید که نحوه پیشرفت شما برای دستیابی به اهداف و زندگی مطابق با اولویت های خود را مشخص کند.
کار با یک مربی یک راه فوق العاده برای ایجاد یک برنامه بلندمدت عملی و قابل دستیابی برای زندگی و حرفه شما است. مربی مناسب در مورد اهداف SMART و فرمت های تعیین هدف سخت می داند و راهنمایی هایی را در مورد چگونگی تعیین اهداف چالش برانگیز، معتبر و واقع بینانه ارائه می دهد.
یک برنامه پنج ساله برای اهداف شخصی و حرفه ای خود در نظر بگیرید . اگرچه ممکن است در ابتدا دلهرهآور به نظر برسد، اما این برنامهها شامل اهداف کوچک و ملموسی هستند که به شما کمک میکنند به اهداف بزرگتر و بلندمدت خود برسید.
برنامه های پنج ساله را می توان برای ساختاربندی هر هدفی که دارید، خواه مربوط به سلامتی، روابط، یا رشد شغلی شما باشد، استفاده کرد. این برنامهها به شما کمک میکنند متمرکز بمانید و اقدامات خود را با جاهطلبیهایتان هماهنگ کنید، و به شما یادآوری میکند که در حال تلاش برای آن هستید.
از دیگران راهنمایی بخواهید
افراد زیادی وجود دارند که از خود می پرسند: “با زندگیم چه کنم؟” همونطور که الان هستی تماس با افراد دیگری که قبلاً علایق و اهداف خود را شناسایی کرده اند ، می تواند بینش ارزشمندی را برای شما فراهم کند. اینها می توانند افرادی باشند که با آنها صمیمی هستید یا افرادی که آنها را تحسین می کنید.
یکی از بهترین راه ها برای به دست آوردن این نوع اطلاعات داخلی، مصاحبه اطلاعاتی است . در طول این مصاحبه، از شخصی که شغل رویایی شما را دارد، در مورد نوع کار و مسئولیتهایی که با نقشهایش همراه است، بپرسید.
پیوستن به یک برنامه راهنمایی برای راهنمایی و مشاوره را در نظر بگیرید. ایجاد یک رابطه مربی و منتی به شما این فضا را می دهد تا با فردی با تجربه و دانش صحبت کنید. آنها می توانند با ارائه راهنمایی های توسعه شغلی و بازخورد سازنده در مورد کاری که انجام داده اید به شما کمک کنند تا پتانسیل خود را درک کنید.
از مربی خود بخواهید به این سوال پاسخ دهد “چگونه به موفقیت خود رسیدید؟” و بپرسید که چگونه بر بزرگترین چالش های خود غلبه کردند . آنها ممکن است به شما توصیه های عملی ارائه دهند که می توانید در سفر خود از آنها استفاده کنید، به خصوص اگر قصد دارید مسیر شغلی مشابهی را دنبال کنید.
آماده فداکاری باشید
مهم نیست چقدر سعی می کنید کنترل زندگی خود را به دست بگیرید، همیشه چیزی پیش می آید که ممکن است نیاز به تغییر در برنامه ها داشته باشد. ممکن است در این راه نیاز به فداکاری یا سازش داشته باشید، و این اشکالی ندارد.
صرف نظر از اینکه در زندگی چه اتفاقی می افتد، شما همچنان مسئول نحوه حرکت به جلو هستید. پذیرش فداکاری می تواند به رشد شخصی و درک عمیق تر از آنچه واقعا برای شما اهمیت دارد منجر شود.
شجاعت را پرورش دهید
دنبال کردن رویاهایتان ممکن است ترسناک باشد، اما بیرون رفتن از منطقه راحتی چیزی است که می تواند به طور قابل توجهی رفاه شما را افزایش دهد. شجاعت کشف فرصت های جدید را داشته باشید و از زمین خوردن نترسید. شما بیش از آنچه تصور می کنید توانایی دارید.