من نمی دانم با زندگی خود چه کنم: بعد چه کنم

چه تازه فارغ التحصیل شده باشید و چه در فکر تغییر شغل هستید، این سوال ناگزیر پیش خواهد آمد: “با زندگیم چه کنم؟” تو اولین کسی نیستی که سر این چهارراه ایستاده و آخرین نفر هم نخواهی بود. همه گاهی می گویند “من نمی دانم با زندگی خود چه کنم”. این یک مشکل جهانی است که باید با آن روبرو شد – مشکلی که برای پیمایش به درون نگری، صبر و کمی راهنمایی نیاز دارد.

سفر برای یافتن هدف شما همیشه یک سفر چالش برانگیز بوده است. پیچ و تاب، چرخش و انحراف خواهد داشت. اما این عدم قطعیت ها عقب نشینی نیستند. آنها فرصت هایی برای رشد هستند. اگر می‌پرسید زندگی‌تان باید چه مسیری را طی کند، در این مقاله از مجله قهرمان نحوه بررسی گزینه‌ها و یافتن معنا آورده شده است.

اگر ندانید با زندگی خود چه کنید اشکالی ندارد؟

ندانستن اهداف زندگی شما کاملاً مشکلی ندارد. این یک فکر دلهره آور است، اما همچنین بسیار رایج است، و شما تنها نیستید که احساس می کنید از دست رفته اید.

وقتی در لینکدین یا در مکالمه از دستاوردهای دیگران یاد می‌گیرید ، به راحتی احساس می‌کنید که عقب مانده‌اید. اما به یاد داشته باشید: هر فردی جدول زمانی خود را دارد، و بد نیست احساس کنید مطمئن نیستید یا در رکود باشید. این احساسات، اگرچه طاقت فرسا هستند ، اما بخشی از تجربه انسان هستند.

زندگی یک مسابقه نیست، و مقایسه خود با دیگران می تواند شادی را از شما بگیرد و دید شما را تیره کند. در عوض، روی سرعت خود تمرکز کنید، پیروزی‌های کوچک را جشن بگیرید و درک کنید که مبارزه برای تراشیدن مسیر خود، حتی اگر به معنای استقامت در دوره‌های شک و تردید باشد، نه تنها قابل قبول است، بلکه کاملاً طبیعی است.

نمی دانم با زندگیم چه کنم: بعدش چی؟

تاکید بر ارزش روابط و ایجاد یک جامعه حمایتی یکی از عمیق ترین گام هایی است که می توانید برای داشتن یک زندگی کامل، سالم و طولانی بردارید. و هنگامی که با افراد اطراف خود ارتباط برقرار می کنید ، از حمایت لازم برای کشف مسیر و شروع به یافتن هدف خود برخوردار خواهید شد. همانطور که نکات زیر را دنبال می کنید، به یاد داشته باشید که اطراف خود را با افرادی احاطه کنید که به شما اهمیت می دهند – مهم نیست که چه تصمیمی دارید انجام دهید.

در اینجا چند مرحله وجود دارد تا شروع کنید به اینکه چه کاری باید انجام دهید:

۱- احساسات خود را بپذیرید

سال‌های پس از دبیرستان یا زمان پرفراز و نشیب پس از تغییر شغل در 40 سالگی می‌تواند احساس کند که در پیچ و خم گم شده‌اید. به جای وحشت و تلاش برای یافتن راه خروج فورا، یک نفس بکشید . اگر مدام نگران این باشید که چه کاری باید انجام دهید، نمی توانید مسیر را کشف کنید.

تصدیق و رویارویی با احساسات خود می تواند شما را در موقعیت مولدتری قرار دهد. سعی کنید با یک دوست یا مربی صحبت کنید تا تجربه خود را به صورت شفاهی بیان کنید. همچنین می‌توانید با پرسش‌هایی مانند:

• چه فشارهای بیرونی باعث می شود من این احساس را داشته باشم؟
• آیا بخش خاصی از زندگی من وجود دارد که بیش از همه احساس بی بند و باری می کنم؟
• بزرگترین چالش من چیست و بزرگترین هدف من چیست ؟

2. حس کنجکاوی خود را تقویت کنید

هنگامی که کنجکاوی ذاتی خود را دوباره برانگیختید، “من نمی دانم با زندگی خود چه کنم” می تواند به سرعت به “من برای قدم بعدی هیجان زده هستم” تبدیل شود. سعی کنید به یاد بیاورید که چه حسی داشتید وقتی کودک بودید و یکی از شما پرسید وقتی بزرگ شدید می خواهید چه کاره شوید. به جای تمرکز بر فشارهای زندگی، بر روی کاری تمرکز کردید که از انجام آن لذت می برید – پس این طرز فکر را وارد کنید.

حوزه‌های جدیدی از زندگی‌تان را کاوش کنید، چه شرکت در کلاس هنری یا غواصی در ایده‌ای استارت‌آپی که با آن بازی کرده‌اید. وقتی بزرگ فکر می کنید و این کار را با ذهنی باز انجام می دهید، می توانید احساسات و مسیرهایی را که در غیر این صورت فکر نمی کردید باز کنید.

3. به ارزش های خود فکر کنید

برای هر اقدامی که انجام می دهید و اعتقادی که دارید، یک ارزش شخصی اساسی وجود دارد . این می تواند رفاه خانواده شما، تشنگی برای نوآوری یا تعهد به خدمات اجتماعی باشد.

شناخت باورهای اصلی شما یک تمرین عالی در درون نگری است، اما همچنین یک گام عملی است. وقتی اعمال خود را با ارزش های خود هماهنگ می کنید، مسیر روشنی را برای بقیه عمر خود تعیین می کنید و اطمینان می دهید که این سفر رضایت و موفقیت را به همراه دارد. به آنچه اعتقاد دارید بیابید و سپس می توانید شروع به ساختن زندگی مورد نظر خود در اطراف آن کنید.

4. با علایق آزمایش کنید

زیبایی زندگی در این است که فرصت های نامحدود وجود دارد. شما می توانید به شهر نیویورک نقل مکان کنید، یک عشایر دیجیتال شوید یا شروع به کشاورزی کنید. در واقع، هر چیزی ممکن است – اما این می تواند محدود کردن مسیرهای بالقوه را دشوار کند.

وقتی مطمئن نیستید که به کدام سمت بروید، با کشف علایق خود شروع کنید. اگر طراحی وب همیشه شما را مجذوب خود کرده است، سعی کنید یک دوره آموزشی کوتاه بگذرانید. اگر سروصدای پادکست‌ها شما را کنجکاو می‌کند، به فکر راه‌اندازی پادکست باشید، حتی اگر پاره وقت باشد. علایق اغلب فقط به عنوان سرگرمی ها یا فعالیت های گذرا به نظر می رسند، اما آنها مسیرهای شغلی بالقوه، فرصت هایی برای بهبود خود و درهایی به بخش هایی از زندگی شما هستند که شاید هرگز از وجود آنها خبر نداشتید.

5. منحصر به فرد بودن خود را جشن بگیرید

در تمام طول تاریخ بشر، هیچ کس کاملاً شبیه شما نیست. تجربیات زندگی‌تان، سخت‌کوشی‌تان، چالش‌هایی که با آن‌ها روبرو بوده‌اید – آنها شما را شکل داده‌اند. و آنها چشم اندازی منحصر به فرد را به شما هدیه داده اند. تأمل در نقاط قوت و تجربیات خود می تواند عزت نفس شما را تقویت کند و به شما کمک کند تا درک کنید که چگونه به جهان کمک می کنید.

وقتی نمی دانید چه کاری باید انجام دهید: 8 نکته قابل اجرا

فکر کردن به آنچه ممکن است در زندگی بخواهید، اولین قدم برای یافتن هدفتان است. اقدام، تعیین اهداف و ساختن عمدی زندگی خود می تواند شما را در مسیر رضایت بیشتر قرار دهد.

با در نظر گرفتن این موضوع، در اینجا هشت نکته وجود دارد که به شما کمک می کند خودتان را پیدا کنید و شروع به ساختن زندگی خود کنید:

1. حوزه های زندگی خود را ارزیابی کنید

زندگی چندوجهی است و نقش های شما نیز در آن. شغل، خانواده، سرگرمی‌ها و حتی کارهای کوچکی که هر روز انجام می‌دهید – مانند راه رفتن با سگ یا خواندن کتاب قبل از خواب – می‌توانند نشان دهند که چه مسیری را می‌خواهید در پیش بگیرید.

چیزهایی را که دوست دارید و دوست ندارید، ارزش های خود را ببینید و تصمیم بگیرید که چه چیزی ممکن است نیاز به تغییر داشته باشد. فعالیت هایی که به سمت آنها گرایش دارید ممکن است سرنخ هایی برای تلاش های آینده داشته باشند، در حالی که فعالیت هایی که از آنها می ترسید می توانند شما را از مسیرهای خاصی دور کنند. اگر متوجه می‌شوید که مطالعه قبل از خواب قسمت مورد علاقه شما در روز است، می‌توانید چیزی مرتبط با ادبیات را به هدف شغلی یا زندگی خود وارد کنید، و خود را با داستان‌هایی که از آن لذت می‌برید استفاده کنید.

2. افکار خود را یادداشت کنید

“من باید با زندگیم چه کار کنم؟” یک دستور روزنامه ارزشمند است. وقتی احساسات، آرزوها یا ناامیدی ها را روی کاغذ می نویسید، افکار انتزاعی را به کلمات ملموس تبدیل می کنید. همانطور که در طول زمان این صفحات را مرور می کنید، ممکن است مضامین تکرار شونده ای را شناسایی کنید که علایق شما یا زمینه هایی را که نیاز به بهبود دارند برجسته می کند.

در اینجا چند سوال خودیابی وجود دارد که می تواند به شما در یافتن هدف کمک کند:

• چه زمانی بیشتر احساس خودم را دارم؟
• تعریف من از موفقیت چیست ؟ آیا هنوز با آن موافقم؟
• آیا در یادگیری من شکافی وجود دارد؟
• چه شغلی را مجانی انجام دهم؟
• چه میراثی را می خواهم به جای بگذارم ؟
• چه مهارت هایی را می خواهم بهبود بخشم؟
• چه چیزی در فهرست سطلی من وجود دارد و چرا؟

3. به سرگرمی ها بپردازید

سرگرمی ها فقط حواس پرتی از کارهای روزمره یا راه هایی برای پر کردن اوقات فراغت شما نیستند. آن‌ها می‌توانند نشان دهند که چه فعالیت‌هایی شما را برآورده می‌کنند و به شما بینشی در مورد اینکه ترجیح می‌دهید زمان خود را صرف کنید، می‌دهند.

در حالی که لازم نیست هر علاقه ای به شغل تمام وقت منتهی شود، انجام فعالیت هایی مانند سفالگری، کدنویسی یا پیاده روی می تواند گهگاه مسیر شغلی سودآور و رضایت بخشی را کشف کند. همچنین می‌توانید فرصت‌هایی برای دنبال کردن این علایق در خارج از محل کار پیدا کنید، مثلاً تعطیلات آخر هفته‌تان را به راه‌اندازی یک گروه پیاده‌روی یا راه‌اندازی یک کمپ بوت کدنویسی اختصاص دهید. گاهی اوقات، حتی چند ساعت در هفته انجام کار کافی است تا احساس کنید در حال تحقق هدف خود هستید.

4. حرفه خود را دقیق بررسی کنید

به سابقه کاری خود فکر کنید – نقش هایی که شما را به چالش می کشاند، دوره های کارآموزی که شما را الهام می بخشد، یا حتی آن پروژه دبیرستانی که به طرز عجیبی رضایت بخش بود. تجزیه و تحلیل این لحظات می تواند به تشخیص اینکه کدام کار به شما نیرو می بخشد و انرژی شما را کاهش می دهد کمک کند. اگر الگویی پیدا کردید که به یک رشته یا نقش خاص اشاره دارد، ممکن است ارزش تغییر شغلی را در آن جهت داشته باشید.

5. یک ساباتیک بگیرید

یک سال یا حتی شش ماه مرخصی از محل کار یا مدرسه می تواند فضای مورد نیاز برای جستجوی دیدگاه های جدید را به شما بدهد. و اگر شغل فعلی‌تان شما را خسته می‌کند، یک تعطیلات می‌تواند به شما استراحت بدهد و ذهنتان را پاک کند.

سعی کنید سفر کنید، داوطلب شوید یا حتی زمانی را در خانه با خانواده بگذرانید تا درباره کاری که دوست دارید انجام دهید بیشتر بدانید. اگر شغل شما اجازه تعطیلات رسمی را نمی دهد و می توانید برای مدتی کار نکنید، یک وقفه شغلی می تواند بینش های مشابهی را ارائه دهد.

6. از مطالبی که دوست دارید استفاده کنید

گوش دادن به پادکست‌های انگیزشی، خواندن کتاب‌های خودیاری، و حتی تماشای سخنرانی‌های الهام‌بخش TED می‌تواند شما را در مسیر درست برای یافتن هدفتان راهنمایی کند. یک لیست مطالعه در مورد موضوعاتی که به شما الهام می‌بخشد، مانند بهره‌وری یا انعطاف‌پذیری، ایجاد کنید و هدف خود را تعیین کنید که طی چند ماه یا یک سال آن را طی کنید. احساس می کنید در حال انجام کاری هستید و بیشتر در مورد خود و جهان خواهید آموخت.

7. با مربی کار کنید

عدم اطمینان در مورد اینکه با زندگی خود چه کاری انجام دهید ترسناک است، و این امر به ویژه اگر در مورد مسیر خود وحشت داشته باشید صادق است. اگر این مورد برای شما صادق است، کار با یک مربی می تواند پشتیبانی لازم را برای تعیین اهداف روشن و ترسیم مسیری که نسبت به آن اطمینان دارید ، ارائه دهد.

یک مربی زندگی به شما نمی‌گوید چه جهتی را انتخاب کنید، اما ابزارهایی را در اختیار شما قرار می‌دهد که به درون خود نگاه کنید و آنچه را که واقعاً می‌خواهید کشف کنید. آنها با شما همکاری خواهند کرد تا در مورد آنچه که به آن اهمیت می دهید فکر کنید و برنامه های عملی روشنی برای تغییر ایجاد کنید. فقط به خاطر داشته باشید که اگر فکر می کنید با یک چالش بهداشت روانی روبرو هستید که شما را از زندگی کردن به زندگی دلخواه باز می دارد، صحبت با یک متخصص روان نیز ممکن است گام خوبی برای برداشتن باشد.