نماد سایت مجله قهرمان

معتاد به کار در مقابل ساعات کاری طولانی: شما کدام یک هستید؟

چگونه ساعات طولانی کار کنیم بدون اینکه معتاد کار شویم. معتاد به کار نیاز وسواسی به کار دارد، تا جایی که بر زندگی آنها تأثیر منفی می گذارد.

آیا شما معتاد به کار هستید یا نه؟

زنگ شما در ساعت 6 صبح به شدت به صدا در می آید. قبل از بلند شدن از رختخواب، لیست کارهای روزانه خود را اسکن می کنید تا جلوتر بروید و تا ساعت 8 صبح، شما تمیز، کافئین دار هستید و روز کاری را زود شروع می کنید.

هر کار آنقدر مهم به نظر می رسد که ناهار را پشت میز خود می خورید و برنامه های عصر خود را لغو می کنید. در پایان روز، وقتی دیگران در حال جمع کردن وسایل هستند، همچنان مشغول کار هستید. یک شام سریع می خورید و به کارهای ناتمام می پردازید.

 

آیا این روال آشنا به نظر می رسد؟

هیچ بهانه ای برای کار زیاد کم نیست. مسئولیت های مالی، ناتوانی در گفتن «نه» یا تمایل به اثبات خود می تواند شما را وادار کند که ساعات بیشتری را وقت بگذارید.

اما آیا این کار سخت گاه به گاه است یا شما یک معتاد به کار هستید؟ افرادی که تمایلات معتاد به کار دارند، همیشه اثرات منفی ساعات طولانی را که صرف فکر کردن و درگیر شدن در کار می کنند، بر سلامت جسمی، اجتماعی یا روانی خود نمی بینند. که تشخیص عادات بد را سخت می کند.

تفاوتی بین معتاد به کار بودن با ساعات طولانی کار کردن وجود دارد – نه تنها در تعاریف آنها، بلکه در پیامدهای منفی بالقوه آنها. یادگیری تمایز این دو به شما کمک می کند از خود در برابر اعتیاد به کار محافظت کنید و روی یک سبک زندگی متعادل تر تمرکز کنید. در ادامه با مجله قهرمان همراه باشید.

 

معتاد به کار در مقابل ساعات طولانی کار چیست؟

معتاد به کار کسی است که نیاز غیرقابل کنترل یا وسواسی به کار دارد، تا جایی که بر زندگی آنها تأثیر منفی می گذارد. معتادان به کار، الگوهای مزمن خود جذبی حرفه ای را نشان می دهند، همیشه بیشتر از آنچه استانداردهای شرکت یا صنعت نیاز دارد کار می کنند و انجام می دهند.

برخی ممکن است فراتر از کار را به عنوان عزم ، توجه شدید به جزئیات و ابتکار تعبیر کنند که همه اینها مهارت های نرم ارزشمندی هستند. اما بیش از حد، این سرمایه گذاری تبدیل به اعتیاد به کار می شود. افراد معتاد به کار نمی توانند در مقابل میل به قطع تعادل بین کار و زندگی خود مقاومت کنند.

عادات کاری وسواسی شما را مجبور می کند فرصت های فراغت یا پیشرفت شخصی را از دست بدهید. خواب کافی ، گذراندن وقت با خانواده یا لذت بردن از PTO به اولویت های ثانویه تبدیل می شوند. و از دست دادن تمرکز بر سلامت شما – از جمله سلامت اجتماعی – باعث می شود که بهزیستی کلی آسیب ببیند. معتادان به کار ممکن است احساس تنهایی کنند یا روابط تیره ای با همکاران و شبکه های اجتماعی خود ایجاد کنند.

ساعات طولانی تنهایی شما را به یک معتاد به کار تبدیل نمی کند. در اکثر مشاغل، لحظاتی وجود دارد که باید روغن نیمه شب را بسوزانید. ممکن است مجبور شوید برای کسی که در مرخصی والدین است، کار اضافی انجام دهید تا یک پروژه مهم را تکمیل کنید، یا تا دیروقت بیدار بمانید تا بین کار و مدرک کارشناسی ارشد تعادل برقرار کنید.

اما اگر وقتی کامپیوتر خود را می بندید ذهن شما نمی تواند از بین برود، ممکن است دچار اعتیاد به کار شده باشید. مغز افراد معتاد به کار دائماً در مورد وظایف کاری غوغا می کند یا بر عملکرد شغلی وسواس دارد. و هنگامی که کارگران سخت‌کوش برای استراحت و فعالیت‌های اوقات فراغت وقت می‌گذارند، معتادین به کار، صرفنظر از هر چیزی، عادت بی‌وقفه خود را حفظ می‌کنند.

 

 

آیا شما پرشور هستید یا به سمت وسواس حرکت می کنید؟

وقتی شغلتان شما را هیجان زده می کند، درک اینکه آیا بیش از حد کار می کنید یا صرفاً به آن علاقه دارید، همیشه آسان نیست . همه می خواهند تا حدی از شغل خود لذت ببرند.

اشتیاق یک عنصر مهم برای یک زندگی شاد است – اما کار نباید تنها منبع رضایت شما باشد. عقب نشینی و تجزیه و تحلیل انگیزه های درونی و بیرونی خود راهی مفید برای درک ذهنیت کاری و رابطه شما با شغلتان است. شما می توانید تعیین کنید که آیا همیشه کار می کنید زیرا پرشور هستید یا اعتیاد به کار دارید.

یکی از اولین قدم ها این است که مشخص کنید واقعاً چه نوع علاقه ای را تجربه می کنید. دو نوع اصلی وجود دارد:

اشتیاق هماهنگ نوعی انگیزه درونی است. شما کار سختی انجام می دهید زیرا این مهم است – به ارزش های شما متصل می شود ، شما را پر از یک حس معنا می کند و باعث می شود احساس کنید تمام خودتان هستید .

اما اشتیاق وسواسی ناشی از تأثیرات بیرونی مانند اعتبار، شناسایی یا پاداش است. انگیزه بیرونی آنقدر قدرتمند است که نمی توانید ساعات کاری اضافی را صرف کنید. این نوع انگیزه اغلب به قلمرو ناسالم منحرف می شود.

در اینجا هفت سوال وجود دارد که اگر فکر می کنید بیش از حد کار می کنید باید از خود بپرسید :

  1. چقدر خلاقیت در کار ابراز می کنید ؟
  2. آیا وظایف شما بیشتر از آنچه انتظار داشتید طول می کشد؟ آیا با بهره وری و کمال گرایی مبارزه می کنید ؟
  3. آیا دیگران گفته اند که در مورد رفتارهای کاری شما نگران هستند؟
  4. آیا احساس می کنید که توسط همسالان و همکارانتان خاکستری شده است ؟
  5. هر چند وقت یک بار درگیری های کاری مانع سرگرمی ها یا زندگی خانوادگی می شود؟
  6. بعد از اتمام کار روزانه چه احساسی دارید؟ حال و هوای شما چگونه است؟
  7. آیا ارزش های کاری شما با سایر ارزش های شما ارتباط دارد؟ آیا آنها متفاوت هستند؟

 

نشخوار فکری: ویژگی بارز افراد معتاد به کار

در ظاهر، ممکن است به نظر برسد که به کار خود متعهد هستید. اما در زیر، ناتوانی شما در قطع ارتباط شما را وادار می کند به کار فکر کنید، حتی زمانی که نمی خواهید – که به عنوان نشخوار فکری نیز شناخته می شود.

نشخوار فکری یک حالت روحی تشدید کننده است که خلق و خوی منفی را طولانی می کند، در حل مشکل شما اختلال ایجاد می کند و منجر به رفتارهای تکانشی می شود. کارهای روزانه مانند خرید مواد غذایی یا خوابیدن در رختخواب را قطع می کند و مانع از لذت بردن شما از آنها می شود. نشخوار فکری شما هرگز به شما اجازه نمی دهد از حرفه ای به شخصی تبدیل شوید. به نظر می رسد همه چیز در یک ترکیب ادغام شده است.

در موارد شدید، این استرس مزمن می تواند کل بدن شما را تحت تاثیر قرار دهد و شما را در معرض خطر بیشتری برای چندین مشکل جسمی قرار دهد. و از آنجایی که معتادان به کار تلاش می کنند تا پاسخ استرس خود را خاموش کنند، بدن آنها همیشه در حالت آماده باش است که می تواند منجر به افزایش اضطراب یا افسردگی شود.

و در موارد کمتر شدید، استرس از نظر عاطفی بر شما تأثیر می گذارد. ممکن است در مورد انجام همه کارها مضطرب باشید، وقتی موانعی پیش می‌آیند ناامید شوید، و وقتی که خسته شدید از خودتان ناامید شوید. و احساس گناه یکی دیگر از احساسات رایج در بین معتادین به کار است که سعی می کنند متوقف شوند.

 


دوره لایف کوچینگ خودمراقبتی (تعیین مرز)

 

رهایی از احساس گناه

افراد معتاد به کار ممکن است زمانی که کار نمی کنند احساس گناه شدید کنند. ممکن است احساس کنید که وقتی از دفتر خارج می شوید، همکاران خود را ناامید می کنید یا مانع از موفقیت شرکت می شوید. شاید نوع قدرتی که شما در محل کار دارید به این نگرش کمک می کند: تعادل کار و زندگی یک مدیر ممکن است تحت تأثیر سنگینی نقش ها و مسئولیت های آنها آسیب ببیند.

احساس گناه باعث می شود افراد معتاد به کار زمانی که از کار دور هستند صدمه ببینند. عزت نفس را از بین می برد و تمرکز را از ارتباطات مهم با خانواده، علایق و زندگی اجتماعی حذف می کند.

اما همه برای ایجاد تعادل قوی بین کار و زندگی به زمان دوری از دفتر نیاز دارند . افرادی که فعالیت‌های اوقات فراغت را در اولویت قرار می‌دهند، هم از نظر شخصی و هم از نظر حرفه‌ای بیشتر پیشرفت می‌کنند. فعالیت های اوقات فراغت به شما این فرصت را می دهد که استرس را رها کنید، افکار خود را جمع آوری کنید و دوباره انرژی بگیرید. و برخی مهارت‌های جدیدی را به شما می‌آموزند که در دفتر کار به شما کمک می‌کند، مانند تنظیم عاطفی و یادگیری خودراهبر.

رهایی از احساس گناه و متعهد شدن به زندگی خارج از محل کار می تواند به شکستن تمایلات معتاد به کار شما کمک کند. این روند آسانی نیست، اما ارزش آن را دارد که دوباره عشق ورزیدن به زندگی را آغاز کنید.

 

4 راه برای بازگشت از معتاد بودن به کار

مانند هر عادت وسواسی دیگر، تغییر ساختار رابطه شما به کار یک شبه اتفاق نمی افتد. در اینجا چهار راه وجود دارد که به آرامی خود را در مسیر متعادلی برای کار و زندگی شخصی قرار دهید:

 

ساعات کار کمتر راه حل نیست

پروفسورهای مدیریت نانسی پی. روثبارد و لیک تن بروملهویس تفاوت‌های بین رفتار (ساعت‌های طولانی) و ذهنیت (وسواس کاری) را در بدن مورد مطالعه قرار دادند.

یافته‌های آن‌ها نشان می‌دهد که تعداد ساعات کار منبع اصلی فرسودگی ذهن و بدن شما نیست. در عوض، آنها احساس وسواس کاری و استرس مزمن همراه با افزایش خطر ابتلا به سندرم متابولیک، مجموعه ای از ناهنجاری های فیزیولوژیکی مرتبط با فشار خون بالا، بیماری های قلبی عروقی و دیابت نوع 2 را مرتبط کردند.

حتی افراد معتاد به کار که از کار خود لذت می‌برند، نسبت به افراد غیرمعتاد که ساعات طولانی‌تری کار می‌کنند، علائم بیشتری را تجربه می‌کنند. به عبارت دیگر، ذهنیت شما بیشتر از عادات شما تأثیرگذار است.

ساعت در ساعات کمتر برای حل مشکل اصلی کافی نیست. توسعه خودآگاهی برای شناسایی استرس شغلی، اولویت بندی مجدد سلامتی و جستجوی فعالانه تعادل بین کار و زندگی برای بهبود رضایت کلی از زندگی ضروری است.

 

چگونه ساعات طولانی کار کنیم بدون اینکه معتاد کار شویم

ساعات طولانی کار کردن و فشار دادن خود به محدودیت‌هایتان نباید مکرر اتفاق بیفتد. اما گاهی اوقات، زندگی حرفه ای شما کمی اضافی از شما می خواهد.

وقتی این اتفاق می‌افتد، باید نسبت به نحوه تعامل با کار خود پاسخگو و مسئول باشید. محدودیت های خود را بشناسید و اگر به فرسودگی شغلی نزدیک می شوید از صحبت با مدیر یا سرپرست خود نترسید.

در اینجا 9 نکته اضافی وجود دارد که به شما کمک می کند زمانی که مجبورید ساعت های طولانی کار کنید:

  1. باهوش‌تر کار کنید، نه سخت‌تر روی وظایف خود برای ایجاد زمان آزاد بیشتر
  2. تمام تلاش خود را بکنید تا در پایان روز از نظر روحی و جسمی خود را از کار خود جدا کنید
  3. به همه انواع استراحت برای شارژ مجدد بدن برای روز بعد و اجتناب از کار بیش از حد اهمیت دهید
  4. اعلان‌های کاری را خاموش یا کلاً از دستگاه‌های خود جدا کنید
  5. وقتی اعضای خانواده و دوستان خود را دیدید در کنار آنها حضور داشته باشید
  6. اجازه ندهید عملکرد شغلی شما را مشخص کند
  7. در طول روز محدودیت های زمانی تعیین کنید
  8. یک روال با فعالیت های مختلف برای انجام بعد یا قبل از کار ایجاد کنید
  9. به دنبال یک مربی شغلی یا کمک مشاور باشید

 

مراقب خودت باش

تفاوت بین یک معتاد به کار بودن با ساعات طولانی کار کردن به انرژی ذهنی شما خلاصه می شود که به حرفه خود اختصاص می دهید. انجام کارهای اضافی هر از چند گاهی برای پیشرفت شغلی یا ارائه بهترین کار برای یک کار مهم طبیعی است. اما وقت آن رسیده است که اگر احساس گناه، افکار نشخوار کننده منفی و ناتوانی در برقراری ارتباط با کارهای شخصی سلامت روانی شما را مختل می کند، دوباره ارزیابی کنید.

تمرین مراقبت از خود مکانی عالی برای بازگشت به زندگی کاملتر است. اختصاص فضای ذهنی کمتر به کار و اولویت دادن به سلامت روحی و جسمی – اعم از ماسک صورت، باغبانی، یا ژورنال نویسی – گام‌های کوچک اما تاثیرگذار برای تعادل سالم کار و زندگی هستند.

هر تمرینی که از آن لذت می برید، بیشتر در زندگی خود ادغام کنید. و چه کسی می داند: شما ممکن است دیگران را تشویق کنید که همین کار را انجام دهند.

 

خروج از نسخه موبایل